با تشکر از کتابراه عزیز که با هدیه ی، کتاب " سایه باد" رمانی پرماجرا و غیرقابل پیشبینی از کارلوس رویز زافون (۲۰۲۰ - ۱۹۶۴) نویسنده اسپانیایی، ایشان را شناساندند. کتاب شهر مه و هزار توی ارواح از دیگر نوشتههای ایشان هستند. با شنیدن این کتاب متاسف شدم که این نویسنده فقط ۵۵ سال زندگی کردند البته همانطور که خودشان میگویند: " تا زمانی که به یاد آورده میشوی زنده هستی. " همیشه اختلافات اندک و شباهتهای زیاد مردم کشورها و زمانهای مختلف در خواندن رمانها برایم جالب بوده در این کتاب، "دجال" نامیدن تلویزیون در سالهای اولیه ساخت آن که من را به یاد شنیدن این نام در اوایل آمدن تلویزیون به ایران میانداخت، استفاده اسپانیاییها در سالهای ۱۹۵۰ از مترو برایم جالب بود و در همان زمان خشم شدید پدر، زندانی کردن دختر به خاطر عشق او به همکلاسی، خشونتی که نا آشنا نبود قابل تعمق بود. این کتاب مرا به سالهای نزدیکی برد که از بیماری سل جان میباختند، از جنگ داخلی در بارسلون و شش سال پس از آن (۱۹۴۵)، جنگ جهانی دوم، شنیدم. نگارش کتاب عالیست مثلا: "آدمها ذاتا تمایل دارند زندگی را پیچیده تر کنند انگار خود زندگی به اندازه کافی پیچیده نیست" یا "شاید گذر از رنجها و دردهای بشری به آنان اثبات کرده بود که عاقل کسی است که کمتر بداند و بیشتر فراموش کند. گاهی کتاب لبخند بر لب میآورد. این وجه مشترک هم لبخند بر لب آورد: "برتری ذاتی و ژنتیکی مردم اسپانیا نسبت به سایر ملل"
کتاب داستان و شخصیت پردازی بسیار خوبی دارد و اجرای آقای تایماز رضوانی هم بسیار عالیست، با تشکر از همه پدیدآورندگان این کتاب شنیداری
کتاب داستان و شخصیت پردازی بسیار خوبی دارد و اجرای آقای تایماز رضوانی هم بسیار عالیست، با تشکر از همه پدیدآورندگان این کتاب شنیداری