نظر نیکا شهبازی برای کتاب موآنا

موآنا
نیکا شهبازی
۱۴۰۳/۰۱/۲۱
632
این بی سر و تهترین داستانی بود که داشتم. آخه مادر بزرگه دیوونه بوده که داستان نیمهی گمشدهی خدای فریبکار مائویی رو برای نوش تعریف کرده و دیوونه تر موآنا بوده که این داستان رو باور کرده و تازه داستان مورد علاقهی موآنا بوده! من که سر در نمیآورم. بعدش اصلا خدای فریبکار مائویی چیه دیگه! حالا جزیرهی مادر و ته فیتی رو کجای دلم بگذارم؟ و چه شکلی یه غار این داستان مثلا ماجرا جویانه رو برای موآنا شروع میکنه؟اصلا چرا موآنا؟ این همه آدم! بعد مگه اسمش خدای فریبکار مائویی نبوده؟ خوب پس چرا با این که فریبکار بوده به موآنا کمک کرده؟ چرا دریا میخواسته کا موآنا و مائویی با هم سفر کنند؟ حالا به فرض که جزیرهی مادر و ته فیتی واقعی باشند، دیگه هیولای غول پیکر گدازهای چیه که با استفاده از هدیهای که دریا به موآنا بوده بود تبدیل به یک دشت سرسبز بشه؟ حالا درست مائویی یه خدای فریبکار بوده ولی دلیل نمیشه که قدرت تبدیل به یه پرنده رو داشته باشه. اصلا نمیفهمم که قصد نویسنده از این داستان چی بود؟ خلاصه وقت خودتون رو برای خوندن این کتاب هدر ندین
هیچ پاسخی ثبت نشده است.