نظر احمد برای کتاب صوتی ساعت‌ها نمی‌میرند

ساعت‌ها نمی‌میرند
سعید مبین شهیر، سوری رحیمی
۲۳۵ رای
احمد
۱۴۰۳/۰۱/۱۹
سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز داستان ساعت‌ها نمی‌میرند داستانی جالب و زیبا است و بیانگر این موضوع است که زمان را نمیشود به عقب برگرداند و گاهی اوقات باید تسلیم سرنوشت و تقدیر شد. توماس فکر میکند پدر و مادر بزرگش را دکتر کشته است و برای اینکه مادر بیمارش را برای زمان بیشتری داشته باشد باید ساعت دفتر کار دکتر را به عقب بکشد و زمانی که دکتر با دارو به بالین مادر توماس میرسد با بدن سرد او روبرو میشود البته دکتر میخواست زودتر به خانه‌ی مادر توماس برود ولی سربازی که مجروح شده بود و جانش در خطر بود باعث شد دکتر دیر به خانه‌ی آن‌ها برسد و بنابراین مادر توماس جانش را از دست داد. گاهی اوقات اتفاقات خارج از کنترل و توان ما هستند و جز پذیرش آن‌ها کاری از ما بر نمی‌آید. با تشکر از کتابراه و آرزوی موفقیت برای نویسنده و تشکر از اجرا کنندگان نقشها و تلاش بیشتر آن‌ها برای اجرای بهتر و تاثیر گذارتر نقشها. با تشکر و سپاس از برنامه کتابراه عزیز باسپاس
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟