این رمان درباره پیرمردی است که پادشاه انسانها و اشباح است و باید بین دو پسر خود که یکی جنگجو و شجاع و مغرور است و دیگری آروم یکی را به عنوان جانشین خود انتخاب کند.پسر بزرگ تر که جنگجو است جانشینی را میخواهد اما پسر دوم ان را نمیخواد و از قضا شورا هم میخواهد که آن پسر که جانشینی را نمیخواهد جانشین شود
پسر اول با خیانت کاری شورا کشته میشود و پیرمرد هم شودا منحل مبکند و اسمی را در کتاب گرم که به عنوان ثند اثبات پادشاهی کسی است مینویسد . هفده سال بعد نوه آن پیرمرد به نام رایان بزرگ میشود و زمزمههای جانشینی او به گوش اشباح و مخصوصا اهریمن که نمیخواهد انسانها به قدرت برسند میرسد د در صدد نابودی این پسر بر میآیند اما به دلایلی نمیتوانند روح او را از بین ببرند. بعد از تلاشهای پسر و دوستش بالاخره پادشاه میشود و قدرت را به دست میگیرد اما با پیشبینی که میکند و حرفی که همسر زیبایش میزند انتظارها برای رسیدن جلد بعدی رمان شروع میشود.
پسر اول با خیانت کاری شورا کشته میشود و پیرمرد هم شودا منحل مبکند و اسمی را در کتاب گرم که به عنوان ثند اثبات پادشاهی کسی است مینویسد . هفده سال بعد نوه آن پیرمرد به نام رایان بزرگ میشود و زمزمههای جانشینی او به گوش اشباح و مخصوصا اهریمن که نمیخواهد انسانها به قدرت برسند میرسد د در صدد نابودی این پسر بر میآیند اما به دلایلی نمیتوانند روح او را از بین ببرند. بعد از تلاشهای پسر و دوستش بالاخره پادشاه میشود و قدرت را به دست میگیرد اما با پیشبینی که میکند و حرفی که همسر زیبایش میزند انتظارها برای رسیدن جلد بعدی رمان شروع میشود.