با تشکر از کتابراه و نویسنده عزیز، داستان به شدت جذاب بود و کشش داشت حتی جا داشت خیلی طولانی تر باشه
البته یا پرش زمانی کوتاه تری داشته باشه. البته نقاط ضعف ریزی هم داشت مثل اینکه پدربزرگ یه جایی با پانچو خاطرات آزمون رو مرور میکنه در صورتی که جلوتر مشخص میشه پانچو باید خیلی کوچکتر از پدربزرگ باشه و سوالاتی تو ذهن من شکل گرفت که جوابی براش نداشتم مثلا
داود که انقدر آدم مورد اعتماد و عاشقی بود چرا از زندگی عاشقانش گذشت تا پادشاه بشه در صورتی که میدونست که نمیتونه؟ یا اهریمن که انقدر قدرتمند شده بود چطور شکست خورد...
البته یا پرش زمانی کوتاه تری داشته باشه. البته نقاط ضعف ریزی هم داشت مثل اینکه پدربزرگ یه جایی با پانچو خاطرات آزمون رو مرور میکنه در صورتی که جلوتر مشخص میشه پانچو باید خیلی کوچکتر از پدربزرگ باشه و سوالاتی تو ذهن من شکل گرفت که جوابی براش نداشتم مثلا
داود که انقدر آدم مورد اعتماد و عاشقی بود چرا از زندگی عاشقانش گذشت تا پادشاه بشه در صورتی که میدونست که نمیتونه؟ یا اهریمن که انقدر قدرتمند شده بود چطور شکست خورد...