با سلام به کتابراه عزیز و خوانشگر محترم که صداشون گیرا بود و آدم تشویق میشد تا انتها داستان رو نیوش کند.
البته در اینکه قلم آقای فصیح بسیار شیوا بوده و ایشان نویسنده برجسته و فرزانهای هستند هیچ تردیدی نیست و ایشان نیاز به تعریف و تمجید ندارند
بنده چند کتاب از ایشان خوندم و شنیدم
از جمله همین کتاب و داستان جاوید که در واقع متصل به همین داستان است و ثریا در اغما نیز همینطور که آنهم یه جورایی به این دو داستان مرتبط است.
تم داستانهای آقای فصیح بیشتر تاریخی بوده با آمیزهای از جریانات سیاسی و اجتماعی که با قلم قوی خود به بیان آنها میپردازند.
در این داستان که در سالهای اول انقلاب میگذرد با پیرمردی فرزانه و زردشتی آشنا میشویم که در زمان قاجار بسیار مصیبت کشیده و دردهای جانسوزی را تحمل نموده ولی با این اوصاف در زندگی علمی خود به مدارج بالایی صعود میکند ولی در نهایت اثرات آن درد و رنج چنان بلایی بر سر روح و روانش میآورد که بیست سال آخر عمرش را در سرای سالمندان با زجر و بدبختی میگذراند.
واقعا بیشتر دردها و رنجها هیچگاه اثراتشان از روح و روان و گاهی از جسم آدمیزاد پاک نخواهد شد و یک روزی بالاخره تیشه بر ریشه زده و آدم را ناکار میکنند.
من با توجه به شرایط امروز جامعه بیشتر دوست دارم
داستانهایی بخوانم که روحم رو جلا بده و یا شادم کنه
از اینجور موضوعات غم انگیز دوری میکنم
در هر حال شنیدنش خالی از لطف نیست.
البته در اینکه قلم آقای فصیح بسیار شیوا بوده و ایشان نویسنده برجسته و فرزانهای هستند هیچ تردیدی نیست و ایشان نیاز به تعریف و تمجید ندارند
بنده چند کتاب از ایشان خوندم و شنیدم
از جمله همین کتاب و داستان جاوید که در واقع متصل به همین داستان است و ثریا در اغما نیز همینطور که آنهم یه جورایی به این دو داستان مرتبط است.
تم داستانهای آقای فصیح بیشتر تاریخی بوده با آمیزهای از جریانات سیاسی و اجتماعی که با قلم قوی خود به بیان آنها میپردازند.
در این داستان که در سالهای اول انقلاب میگذرد با پیرمردی فرزانه و زردشتی آشنا میشویم که در زمان قاجار بسیار مصیبت کشیده و دردهای جانسوزی را تحمل نموده ولی با این اوصاف در زندگی علمی خود به مدارج بالایی صعود میکند ولی در نهایت اثرات آن درد و رنج چنان بلایی بر سر روح و روانش میآورد که بیست سال آخر عمرش را در سرای سالمندان با زجر و بدبختی میگذراند.
واقعا بیشتر دردها و رنجها هیچگاه اثراتشان از روح و روان و گاهی از جسم آدمیزاد پاک نخواهد شد و یک روزی بالاخره تیشه بر ریشه زده و آدم را ناکار میکنند.
من با توجه به شرایط امروز جامعه بیشتر دوست دارم
داستانهایی بخوانم که روحم رو جلا بده و یا شادم کنه
از اینجور موضوعات غم انگیز دوری میکنم
در هر حال شنیدنش خالی از لطف نیست.