شیفتگان مرگ بیش از هر چیزی تحلیلی ترسناک از روانشناسی اجتماعی جوامع سوسیالیستی است که تا خرخره در نکبت و توهم غرق شدهاند و آنقدر حجم فلاکت روزگار بر دوش آنان سنگینی میکند که به نوعی جنون جمعی مبتلا میشوند. جنونی همگانی که در خصیصه بنیادین و ابتدایی آن دلخوش نمودن به ایندهای مبهم ولی آرمانی است که همگان در آن به رفاه و برابری دست مییابند اما تنها چیزی که نصیب این مردم میشود پوچی عمیقی است که به صورت شوق به خودکشی، آدم فروشی، شکنحه، انزوا و پوچ انگاری زندگی منتهی میشود.
اما در میان همه خاطراتی که در این کتاب نقل شد هیچکدام به اندازه این عبارت لرزه بر اندام نمیاندازد: 《 زنی در خیابان مرده بود، کودک خردسالش در کنارش مینالید و گریه میکرد کهای مادر برخیز من گرسنه ام》.
اما در میان همه خاطراتی که در این کتاب نقل شد هیچکدام به اندازه این عبارت لرزه بر اندام نمیاندازد: 《 زنی در خیابان مرده بود، کودک خردسالش در کنارش مینالید و گریه میکرد کهای مادر برخیز من گرسنه ام》.