اولین بار که صدای خانم پاک ذات رو شنیدم رمان خاطره انگیز جین ایر که با تمامی لحظاتم اجین شده بود. در اوایل رمان حس خوبی به صدای این هنرمند توانا و عزیز نداشتم ولی به مرور این قدر شیفته و مجذوب صدای سحر انگیز ایشان شدم که زنگ صدایشان بعد از ۲ سال در گوشم نقش بسته و در انتظار اولین فرصت برای شنیدن دوبارهی این رمان جذاب با صدای این هنرمند خوش صدا. چه قدر خوشحالم که اولین تجربهام با صدای جادویی خانم پاک ذات و رمان زیبای جین ایر بود. و شیرین تر از آن تجربهی مجدد صدای دلنشین این بانوی خوش صدا و رمان زیبای آنشرلی.
و اما آنشرلی. آنه من با تک تک کلماتت زندگی، با گریه هایت گونه هایم خیس و با تصوراتت در دنیای کودکانهام آزاد و رها در کوچههای تنهایی قدم زنان به این و آن سو کشانده میشدم. لحظهی دردناک و جانسوز رمان مرگ متیو و دلتنگیهای آنه بود که زخم بستهی سالهای دور، جانی دوباره به خود گرفت و مرا به یاد لبخندهای گرم و دلنشین پدرم میانداخت. و نقطهی عطف رمان، هم صحبتی آنشرلی با رقیب کودکانهاش بود. از کتابراه سپاسگزارم بابت خلق این فرصتهای طلایی برای عاشقان رمانهای خاص. از خانم پاک ذات عزیز سپاسگزارم بابت خلق تمامی این لحظات شیرین و ناب.
و اما آنشرلی. آنه من با تک تک کلماتت زندگی، با گریه هایت گونه هایم خیس و با تصوراتت در دنیای کودکانهام آزاد و رها در کوچههای تنهایی قدم زنان به این و آن سو کشانده میشدم. لحظهی دردناک و جانسوز رمان مرگ متیو و دلتنگیهای آنه بود که زخم بستهی سالهای دور، جانی دوباره به خود گرفت و مرا به یاد لبخندهای گرم و دلنشین پدرم میانداخت. و نقطهی عطف رمان، هم صحبتی آنشرلی با رقیب کودکانهاش بود. از کتابراه سپاسگزارم بابت خلق این فرصتهای طلایی برای عاشقان رمانهای خاص. از خانم پاک ذات عزیز سپاسگزارم بابت خلق تمامی این لحظات شیرین و ناب.