نظر ندا اکبری برای نمایش صوتی چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟

نمایش صوتی چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟
ادوارد آلبی، سیامک گلشیری
۱۰ رای
ندا اکبری
۱۴۰۲/۱۱/۱۰
این نمایشنامه رو بیشتر از بعد روانشناختی میشه تحلیل کرد. ضمن این که از فضای متوهمانه و آشفته که نمایانگر رابطه‌ی مارتا و جورج بود لذت بردم، نکات جالبی رو هم در این نمایشنامه دیدم. بازی‌هایی که جورج ازش نام می‌برد و گاهی دو به دو، مثل تحقیر مارتا و جورج توسط همدیگر، یا گاهی چهار تایی، بین دو زوج داستان اتفاق می‌افتاد من رو یاد کتاب "بازی ها"ی اریک برن می‌انداخت. بازی‌های مارتا و جورج با همدیگر برای اثبات "من خوب هستم، تو خوب نیستی" عالی بود. ضمن هیجان و دادن اطلاعات از گذشته، به نوعی دارای طنز تلخ هم بود. دیالوگ‌ها عالی و اجرا عالی بود. گاهی این نوع روابط سمی و عجیب رو امروزه هم می‌تونیم در زوج‌ها در اطرافمون ببینیم. آدم‌هایی که با شخصیت‌هایی همچون شخصیت نمایشی، وابسته، پارانوئید و... که کاملا در روانشناسی تعریف شدند با این که در روابط زناشویی عذاب می‌بینند یا طرف مقابل رو عذاب می‌دهند و با این حال به چنین رابطه‌ی آشفته و عجیبی نیاز دارند. با این که در طول نمایش مارتا دست بالا رو برای تحقیر جورج داره و جایگاهش به عنوان دختر رئیس دانشگاه باعث میشه بتونه با رفتاری تحقیرآمیز با بقیه رفتار کنه، در آخر این جورج هست که می‌تونه با آخرین بازی خودش مارتا رو مغلوب کنه و این مارتا هست که عنوان می‌کنه از ویرجینیا وولف می‌ترسه. سوالی که بارها با آواز در طول نمایشنامه خونده میشه. پوچ گرایی محض رو میشه در این نمایشنامه احساس کرد. دلیل ازدواج دو مرد با زن‌هایی که جایگاهشون رو ارتقا بده، دیالوگ هاشون در مورد کروموزوم، تولید مثل و بچه، رفتار های کودکانه و دیوانه وار همگی در عین حال که کمدی به نظر میاد یک نوع تراژدی هم در خودش داره و پوچی و تهی بودن رو در عمق روابط و زندگی میشه احساس کرد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟