داستان سادی داستانی جالب و جذاب و پر فراز و نشیب نوشتهی کوتنی سامرز است. داستان دربارهی دختر باهوش و با ارادهای به نام سادی است که از یک خانوادهی از هم گسیخته است. مادر سادی فردی معتاد و الکلی است که از عهدهی اداره و تربیت و نگهداری فرزندانش بر نمی آید و در واقع سادی خواهر کوچکترش متی را بزرگ کرده و همیشه مراقبش بوده است. مادر آنقدر بی مسئولیت و خودخواه بوده که بچهها و خانه را ترک میکند و به شهر دیگری می رود و تا زمانی که با بچهها زندگی می کرده با مردهای زیادی رابطه داشته و یکی از این مردها فردی به نام کیس بوده که از بی توجهی مادر سو استفاده کرده و سادی و متی را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده و به این ترتیب یک سال در خانهی آنها زندگی کرده است. وقتی مادر خانه را ترک میکند متی که خیلی مادرش را دوست داشته برای پیدا کردن مادر سوار ماشینی میشود و شهر را ترک میکند ولی پس از مدتی جسد او پیدا میشود و سادی برای پیدا کردن قاتل خواهرش که همان کیس بوده شهر به شهر میرود تا بالاخره او را پیدا می کند، مردی که کارش آشنایی و ارتباط با زن های مجردی است که دختری دارند و او به آزار و اذیت جنسی دختر بچهها می پردازد. سادی موفق می شود کیس را زخمی کند که پس از چند روز بخاطر عفونی شدن زخمش می میرد ولی مشخص نمیشود سادی چه بلایی سرش میآید و این که زنده است یا...
داستان خیلی جذاب و در عین حال خیلی غمگین بود. دوست داشتم سادی زنده باشه و یک رد و نشانی ازش پیدا بشود.
با تشکر از کتابراه و آوای چیروک برای تهیهی این داستان جذاب.
داستان خیلی جذاب و در عین حال خیلی غمگین بود. دوست داشتم سادی زنده باشه و یک رد و نشانی ازش پیدا بشود.
با تشکر از کتابراه و آوای چیروک برای تهیهی این داستان جذاب.