سرگرم کننده و مهیج بود نحوه روایت داستان را دوست دارم برگشت به زمان قبل و وقوع داستانی مشابه در زمان حال و کاووشگری
موضوع خیانت اگر چه تکراری است ولی در این داستان کمی فرق میکرد علی رغم اینکه توسط قربانی انتقام گرفته میشد هیچ مزیتی برای انتقام گیر بوجود نمیآورد جز اینکه نفرت او را بیشتر و عواطفش را برای همیشه درگیر میکرد و او را از زندگی اصلیش خارج میساخت به خوبی مشخص است مجازاتهای شخصی مثل آنچه در این داستان اتفاق میافتد حاصل طغیان نفرت است و خزیدن در انزوای وهم آلود از ترس بر ملا شدن جنایت و هیچ خرد جمعی را در بهبود اوضاع بر نمی انگیزد خیانت حاصل بی خردی و بد اخلاقی است و اخلاق وجه مشترک همه انسانها با هر عقیده ای است این نتیجه اگر چه کلیشهای اما عمل نشده را میگیریم که دنیای منهای اخلاق حیات وحشی بیش نیست و نویسنده با بیان وقایع حال میخواهد بگوید امروزه چنین اتفاقاتی نمیافتد!؟ یا این نحو نگرش به خیانت را تاکید کند که بهتر است قربانی خودش را نیز محاکمه کند تا درست تصمیم بگیرد نکته دیگر اینکه چقدر زیبا و لذت بخش است آدم مطابق خود واقعیش یا علایق واقعیش زندگی کند تشخیص خود واقعی خیلی سخت هست و اغلب در اتفاقات مهم کشف میشود مثلا برای کارولین در ضربهای که از خیانت همسرش خورد کشف شد البته اگر آدم بخواهد هوشمندانه برخورد کند و نه احساسی و با جزع فزع به طور کلی داستان خوب و مهیج بود اگر چه معرفی زهرها قشنگ نبود حتی اگر به تاریخ پیوسته باشند همچنین گویندگیها عالی بود
موضوع خیانت اگر چه تکراری است ولی در این داستان کمی فرق میکرد علی رغم اینکه توسط قربانی انتقام گرفته میشد هیچ مزیتی برای انتقام گیر بوجود نمیآورد جز اینکه نفرت او را بیشتر و عواطفش را برای همیشه درگیر میکرد و او را از زندگی اصلیش خارج میساخت به خوبی مشخص است مجازاتهای شخصی مثل آنچه در این داستان اتفاق میافتد حاصل طغیان نفرت است و خزیدن در انزوای وهم آلود از ترس بر ملا شدن جنایت و هیچ خرد جمعی را در بهبود اوضاع بر نمی انگیزد خیانت حاصل بی خردی و بد اخلاقی است و اخلاق وجه مشترک همه انسانها با هر عقیده ای است این نتیجه اگر چه کلیشهای اما عمل نشده را میگیریم که دنیای منهای اخلاق حیات وحشی بیش نیست و نویسنده با بیان وقایع حال میخواهد بگوید امروزه چنین اتفاقاتی نمیافتد!؟ یا این نحو نگرش به خیانت را تاکید کند که بهتر است قربانی خودش را نیز محاکمه کند تا درست تصمیم بگیرد نکته دیگر اینکه چقدر زیبا و لذت بخش است آدم مطابق خود واقعیش یا علایق واقعیش زندگی کند تشخیص خود واقعی خیلی سخت هست و اغلب در اتفاقات مهم کشف میشود مثلا برای کارولین در ضربهای که از خیانت همسرش خورد کشف شد البته اگر آدم بخواهد هوشمندانه برخورد کند و نه احساسی و با جزع فزع به طور کلی داستان خوب و مهیج بود اگر چه معرفی زهرها قشنگ نبود حتی اگر به تاریخ پیوسته باشند همچنین گویندگیها عالی بود