از چوپانی پرسیدند روزگار چگونه است؟ گفت من از روزگار چیزی نمیدانم، اما زمانی که پشم گوسفندان را زدم فهمیدم نیمی از آنها گرگ هستند. توصیفی از روزگاری که لیدی الیزابت در آن زندگی میکرده
به دنیا آمدن به عنوان دختر پادشاه و سپس دختر یک خیانتکار شناخته شدن سرگذشت کوچکی است بر زندگی این دختر زیرک و باهوش.
به نظر من الیزابت هیچ گاه نادرست تصمیم نگرفت حتی زمانی که در مقابل افسون گریهای دریا سالار سست شد او را ملامت نکردم چون او هم یک انسان است و امیال انسانی دارد حتی اگر دختر پادشاه باشد. اما از الیزابت آموختم معنی واقعی نپذیرفتن تصمیم دیگران با کمال احترام چیست. اور ا میستاییم که تا آخرین لحظه زیر بار ظلم و عقاید دیگران نرفت هر چند که میتوانست با شمشیر دولبه مذهب به کام مرگ برود اما سرنوشت او این گونه نبود زمانی که در دوران سلطنت خواهرش که در زمان کودکی با او به گرمی و مهربانی رفتار کرده بود و همچون مادری او را همراهی میکرد اما در زمان به قدرت رسیدن اینکه شاهد بدبینی و حسادت و کینه او شدیم و قلبم را سرشار از اندوه کرد.
او میتوانست از الیزابت به عنوان پایه محکم امپراطوری خود استفاده کند چون او جانشین او بود نه اینکه تمام دوران به این فکر باشد که او قصد تصاحب منصب او را دارد. مری در تمام دوران سلطنت خود با تصمیم عشق نسبت به فلبیپ ازدواج کرد و با نفرت نسبت به الیزابت تصمیم گرفت.
اما گویندگی بی نظیر سرکار خانم شیما درخشش که فوق العاده از زمان کودکی تا جوانی الیزابت را خلق کردند که به نظر من شنیدن این کتاب جذاب تر از خواندن متنی آن است.
امیدوارم کتابی برای دوران بعد از سلطنت او هم باشد
در نهایت ممنونم از همراه همیشگیام کتابراه📚
به دنیا آمدن به عنوان دختر پادشاه و سپس دختر یک خیانتکار شناخته شدن سرگذشت کوچکی است بر زندگی این دختر زیرک و باهوش.
به نظر من الیزابت هیچ گاه نادرست تصمیم نگرفت حتی زمانی که در مقابل افسون گریهای دریا سالار سست شد او را ملامت نکردم چون او هم یک انسان است و امیال انسانی دارد حتی اگر دختر پادشاه باشد. اما از الیزابت آموختم معنی واقعی نپذیرفتن تصمیم دیگران با کمال احترام چیست. اور ا میستاییم که تا آخرین لحظه زیر بار ظلم و عقاید دیگران نرفت هر چند که میتوانست با شمشیر دولبه مذهب به کام مرگ برود اما سرنوشت او این گونه نبود زمانی که در دوران سلطنت خواهرش که در زمان کودکی با او به گرمی و مهربانی رفتار کرده بود و همچون مادری او را همراهی میکرد اما در زمان به قدرت رسیدن اینکه شاهد بدبینی و حسادت و کینه او شدیم و قلبم را سرشار از اندوه کرد.
او میتوانست از الیزابت به عنوان پایه محکم امپراطوری خود استفاده کند چون او جانشین او بود نه اینکه تمام دوران به این فکر باشد که او قصد تصاحب منصب او را دارد. مری در تمام دوران سلطنت خود با تصمیم عشق نسبت به فلبیپ ازدواج کرد و با نفرت نسبت به الیزابت تصمیم گرفت.
اما گویندگی بی نظیر سرکار خانم شیما درخشش که فوق العاده از زمان کودکی تا جوانی الیزابت را خلق کردند که به نظر من شنیدن این کتاب جذاب تر از خواندن متنی آن است.
امیدوارم کتابی برای دوران بعد از سلطنت او هم باشد
در نهایت ممنونم از همراه همیشگیام کتابراه📚