کتاب جذابی بود و اطلاعات نابی یاد گرفتم. نکتهای هست اینکه اساطیر زردشتی بررسی شده و نه اساطیر ایران. کتاب در مورد شاهان پیشدادی مثل کیومرث و جمشید و دیوان و اهریمنانی مثل ضحاک صحبت کرده که البته بعضی از مطالب رو در شاهنامه به همین شکل میشه سراغ گرفت.
در مورد ایزدان مثل میترا و آناهیتا و... تا حدی مطالب روشنه. حتی پسران یا دختران اهورامزدا یعنی همان امشاسپندان و...
اما من در مورد خدا نتونستم به یه مطلب محکم برسم. بعنوان خالقی یکتا و مطلق. چنانکه از مطالب کتاب برمیآید اهورا مزدا خالق مطلق نیست. او رقیب اهریمن و سبب نابودی وی هست. این همون ثنویت دین زرتشت هست که خودش رو در قالب نیک و بد مطرح میکنه و از طرفی جنگ بر سر خوب بودن و طرد بدیه و بعد یزدانشناسی در ایران با قبول اهورامزدا به عنوان خدایی یگانه نمود پیدا میکنه. جان هینلز از دوران ساسانیان و اشکانیان، آتشکدهها و از مهر میگوید تا به ایزدان جنگی میرسه. از اهریمن و دیوان و تلاش برای نابودی نیکی و آفریدگان میگوید. از دین زروان که از دل زرتشت برخاست و تفاوت دیدگاه این دو دین نسبت به هزارههای نبرد اهورا و اهریمن.
در این کتاب به دنیا آمدن زرتشت از دختری باکره ۱۵ ساله در دریاچه توسط نطفهای که از بهشت آمد؛ تلاش دیوان برای نابودی زردتشت؛ نبرد زرتشت با آنان و شکستشان؛ کیش زرتشتی که توسط گشتاسب پذیرفته و توسعه داده شد و مقبولیت جهانی آن و در نهایت مرگ زرتشت توضیح داده شده است.
به عنوان کلام آخر ممکنه اسطوره در نظر عدهای دروغین به شمار بیاد که متعلق به گذشتهای دور و منقرض شده است اما این دید صرفا به دلیل عدم درک اسطوره اتفاق میافته. اسطوره الگوهایی عالی برای انسان نخستین به دست داده تا بتونن به زندگی خود رنگ تقدس ببخشن.
در مورد ایزدان مثل میترا و آناهیتا و... تا حدی مطالب روشنه. حتی پسران یا دختران اهورامزدا یعنی همان امشاسپندان و...
اما من در مورد خدا نتونستم به یه مطلب محکم برسم. بعنوان خالقی یکتا و مطلق. چنانکه از مطالب کتاب برمیآید اهورا مزدا خالق مطلق نیست. او رقیب اهریمن و سبب نابودی وی هست. این همون ثنویت دین زرتشت هست که خودش رو در قالب نیک و بد مطرح میکنه و از طرفی جنگ بر سر خوب بودن و طرد بدیه و بعد یزدانشناسی در ایران با قبول اهورامزدا به عنوان خدایی یگانه نمود پیدا میکنه. جان هینلز از دوران ساسانیان و اشکانیان، آتشکدهها و از مهر میگوید تا به ایزدان جنگی میرسه. از اهریمن و دیوان و تلاش برای نابودی نیکی و آفریدگان میگوید. از دین زروان که از دل زرتشت برخاست و تفاوت دیدگاه این دو دین نسبت به هزارههای نبرد اهورا و اهریمن.
در این کتاب به دنیا آمدن زرتشت از دختری باکره ۱۵ ساله در دریاچه توسط نطفهای که از بهشت آمد؛ تلاش دیوان برای نابودی زردتشت؛ نبرد زرتشت با آنان و شکستشان؛ کیش زرتشتی که توسط گشتاسب پذیرفته و توسعه داده شد و مقبولیت جهانی آن و در نهایت مرگ زرتشت توضیح داده شده است.
به عنوان کلام آخر ممکنه اسطوره در نظر عدهای دروغین به شمار بیاد که متعلق به گذشتهای دور و منقرض شده است اما این دید صرفا به دلیل عدم درک اسطوره اتفاق میافته. اسطوره الگوهایی عالی برای انسان نخستین به دست داده تا بتونن به زندگی خود رنگ تقدس ببخشن.