نظر سارا مجیدزاده برای کتاب به نام مادر

به نام مادر
سارا مجیدزاده
۱۴۰۲/۰۹/۱۹
00
واقعا عالی بود.... به جرات میتونم بگم یکی از قشنگترین کتابایی بود که تا حالا خوندم. عطرین هر چند که زندگی خیلی سختی داشت و مادر و بعضی از خواهراش خیلی باهاش بد تا کردن ولی اخرای عمرش و به قول خودش تو خزان زندگیش بهار و عشق عمرش با حاج علی شروع شد ولی حیف که زیاد دوام نیاورد. زندگی عطرین با ناصر خیلی غمگین و غیر قابل تحمل بود و بچههای ناصر خیلی بی رحم و خدا نشناس. جاهایی که خدا داد عطرین میرسید و معجزه هاشو نشون میداد خیلی قشنگ بود. یکی دیگه از غمگینترین و اعصاب خورد کنندهترین بخشهای داستان بی رحمی و بی مهری همیشگی مادر عطرین بود که خیلی حرص ادمو درمیاورد... این بی رحمی به حدی زیاد بود که یهو ادم وسط داستان شک میکرد که ایا این داستان واقعا بر اساس واقعیت نوشته شده یا نه.... هر چند که مادر عطرین هم به سزای عملش رسید. ادم با خوندن این جور کتابا به این نتیجه میرسه که خود ادم تنها کسیه که میتونه به داد خودش برسه و خانواده و هیچ یک از اطرافیان تا خود ادم نخواد نه تنها سودی براش ندارند که حتی با بی وجدانی کامل هم سو استفاده میکنند و حق ادم رو میخورند. اون جای داستان که عطرین به خودش میاد و سعی میکنه با همه ادم بدهای زندگیش بجنگه به نظرم نقطه اوج داستان و شروع تحولات و خوشیهای اندک عطرین هستش. داد و ییداد با مادرش به خاطر گرفتن حق الارثش، جنگیدن با دختر حسین علی اسما و شوهر دادن اون به اولین خواستگارش خریدن خونه و خواستن از حسین علی برای تقبل مخارج صالح و طوبی و.... اینا کارایی بود که عطرین با انجام دادنشون تونست زندگی جدید و تا حدودی راحت رو برای خودش و بچه هاش رقم زد. به خاطر واقعی بودن داستان نمیتونیم بگیم کاش فلان قسمت اینجوری میشد یا فلان اتفاق میفتاد.... ولی من خودم
هیچ پاسخی ثبت نشده است.