نظر تکتم اصغری برای کتاب صوتی خاطرات یک آدمکش

خاطرات یک آدمکش
کیم یونگ ها، خاطره کردکریمی
۱۲۲۸ رای
تکتم اصغری
۱۴۰۲/۰۸/۳۰
با اینکه هنوز از اتفاقات شرح داده شده در کتاب در شوک هستم و نتونستم هضم کنم که داستان چطور شروع شد و به کجا رسید اما دوست داشتم نظرم رو بنویسم.
اوایل کتاب فکر می‌کردم با اینکه راوی اول شخص داره و اصلا فضا سازی و دیالوگ و حاشیه‌های بیان کننده فضا و زمان وماجراهای پیش اومده رو انجام نمیده، چطور اینقدر کشش داره و اجازه نمیده دست از شنیدن ادامه کتاب برداری. فکر کردم اجرای خوب هوتن شکیبا دلیل اون هست. باوجود صدای خش دار و بی احساس آنچنان قصه رو پیش می‌بره که دوست نداری قطع کنی. صدایی که انگار از روح بی احساس یک قاتل قدیمی بیرون میاد و داستان رو تعریف می‌کنه.
هرچقدر قصه ادامه پیدا می‌کند با اینکه انگار هیچ اتفاق خاصی در حال روی دادن نیست، بازهم منتظری که فصل بعدی رو بشنوی. اونقدر عادی و معمولی درباره کشتن آدمها نوشته که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. اونقدر عادی مرگ رو توصیف می‌کنه که خیالت راحته که هیچ چیز مهیب و ناخوشایندی نیست. مرگ هم مثل همه بخش‌های زندگی به وقتش اتفاق میفته و میگذره. چه بسا منتظر هستی راوی هم مرگ رو تجربه کنه. اما در پایان داستان رنج راوی رو حس می‌کنی و اتفاقا آرزو می‌کنی که کاش او هم زودتر این تجربه رو می‌داشت. عجیبه که با یک قاتل همزاد پنداری می‌کنی و از رنج او رنج می‌کشی!
فکر نمی‌کردم تصور یک زندگی بی روح و یکنواخت و فضای زندگی کشوری مثل کره که دست کم در کتاب کاملا بی نشاط و کسالت آور تصویر شده، و صدای بی احساس یک قاتل بتونه من رو وادار به پایان رسوندن یک کتاب بکنه!
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟