نظر betWeen دامنی برای کتاب زیستن در قلب

به نام اثر حاضر ازین نویسنده که اسمش را اولین بار است میشنوم. در ابتدا شروع به بیان داستان‌های میکند که عقل باور نمیکند بله! عقل باور نمیکند و دقیقا مشکل از همینجا آغاز میشود اما خواننده باید سعی کند این رفتار ذهن را کنار بگذارد و به خواندن ادامه دهد کتاب حاضر اهمیت قابل توجهی دارد بسیاری از ما وقتی به روح و این چیز‌ها فکر میکنیم آن را چنان غریب و دور میابیم که مطالب کتاب برایمان جوک میشود درصورتی که اینطور نیست اما رفته رفته نویسن ه میخواهد تاثیر ذهن را کم کند و با بی ریا‌ترین حالت ممکن به گفتگو درمورد قلب و فضای مقدس آن بپردازد چیزی که حتی شاید بسیاری آن را تجربه کرده باشند ولی دلیل و منشا آن را ندانند از چاکرای قلب خبر داشتم ولی وجود چنین چیز مهمی نه! وقتی انسان در مسیری قدم برمیدارد گویی همه‌ی اجزا و کاعنات در یک راستا قرار میگیرند تا او به هدف و خواسته‌اش برسد مطالب انتهای کتاب اهمیتشان دو چندان میشود چنانچه گویی حقایق محضی را بیان میکنند حقایقی که در هیچ یک از کتب مقدش به ظور مستقیم بیان نشده و نباید هم بیان میشد این ماییم که باید به دنبال حقایق باشیم و به جستجو بپردازیم و از زندان ذهن رها شده به حقیق به قلب به خانه‌ی ابدی بازگردیم درواقع ذهن همان بخشی بد انسان و نفی شده‌ی آنست و این چنین حس میکنم...