رمان درباره یه فردیه که یه ربان به اسم ورگا اون رو از خودکشی نجات میده و شخصیتی به اسم دراسول ادعا میکنه که اون کرادن. منفورترین و بیرحمترین رباب دنیاس که همه با اون دشمنی دارن
گرادن هیچی یادش نمییاد برای همین با دراسول و ورگا و سامیرانا که از آن سوی دنیا آمد همسفر میشه تا هویت خودش رو پیدا کنه که در این راه با هیولاهای خیلی بزرگ و خطرناکی رو به رو میشه
بیشتر توضیح نمیدم که وقتی رمان رو میخونید لذت ببرید ازش
واقعا رمان خیلی جذابی بود و بهش شدت پیشنهادش میکنم
گرادن هیچی یادش نمییاد برای همین با دراسول و ورگا و سامیرانا که از آن سوی دنیا آمد همسفر میشه تا هویت خودش رو پیدا کنه که در این راه با هیولاهای خیلی بزرگ و خطرناکی رو به رو میشه
بیشتر توضیح نمیدم که وقتی رمان رو میخونید لذت ببرید ازش
واقعا رمان خیلی جذابی بود و بهش شدت پیشنهادش میکنم