نظر هنری جود برای کتاب افسانه مورالو - جلد 1

افسانه مورالو - جلد 1
هنری جود
۱۴۰۲/۰۶/۱۰
05
نقد کتاب افسانه مورالو: مردی سی ساله به نام آلدون شبی دچار سردرد شدید میشودآلدون گهگاهی دچار دردهای شدید میشودتااینکه در پنجمین بار تمام استخوانهایش میشکند و همسرش مرینا که از دست این حالات او خسته شده دخترش آچ نئا را برمیدارد و آلدون را ترک میکنند. آلدون دیگر از همه چیز ناامید شده تا اینکه در شب عید سال ۳۰۰۰ (که مونا اورا به جشن برده) اتفاقی عجیب برایش میافتد میتوخورها (موجوداتی وحشتناک) به معبد حمله میکنند یکی از میتوخورها که از همه کوچکتر است وقتی میبیند آلدون آدمی ضعیف است تصمیم میگیرد به او حمله کند ولی آلدون یکدفعه استخوانهایش دوباره شکل میگیرند، عضلاتش قویتر میشوند و با یک مشت، میتوخور را نقش بر زمین میکند از آن شب به بعد همه آلدون را به عنوان محافظ سولارون (اسم سرزمین شان سولارون است) می شناسند تا اینکه در روز اول ازدواجش با مونا، کارما (یکی از شاگردان آلدون که دختر عجیبی هم هست) به دیدارش میآید و نشان میدهد که قدرتش از آلدون بیشتر است و میگوید که حقیقتا خودش محافظ سولارون است و نه آلدون. در آخر میگوید که این موضوع باید مثل یک راز بین ما باقی بماند.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.