نظر Ahmad برای کمیک همسفر با شیطان

با سلام این کتاب برای کسانی که فرصت کافی برای مطالعه کتاب اصلی را ندارند خیلی خوب است و به خوبی خلاصه داستان را روایت کرده است و در مجموع کل ماجرا را تعریف کرده است ولی اگر فرصت کافی داشته باشید اصل داستان را با. جزییات کامل بخوانید بهتر است. این داستان در باره زندگی کودکی به نام باب است که خانواده‌اش در کودکی او را به یک زن فروختند و او هم گاه از خانواده‌اش هیچ اطلاعی پیدا نکرد. ابتدا. باب به یک زن فروخته شد و او هم دوباره به یک زن کولی فچبرای گدایی فروخته شد که برحسب اتفاق آن زن هم به دار آویخته شد و دوباره به یک یتیم خانه سپرده شد و بعد از مدتی با یک کاپیتان به سفر دریایی رفت و زمانی که باید از اپ تقاضای دستمزد کرد با توهین از طرف کاپیتان مواجه شد و مجبور بچشد در بندکلعی کشتی را ترک کند و با یک کشتی دیگر همراه شد و مدتی در آن کشتی بود تا اینکه با دوستانی ناباب همراه شد و قرار شد شورش کنند که کاپیتان متوجه شد و آن‌ها را دستگیر کرد و دو نفر را همان اول دار زد و بقیه را در جزیره رها کردند و. آن‌ها به فکر ساختن قایق کانو افتادند و با سه قایق از. جزیره فرار کردند و به یک ساحل رسیدند که یک کشتی شکسته در آن جا بود کشتی را تعمیر کردند و به سمت آفریقا حرکت کردند و در آن جا به کمک بومیان طلا پیدا کردند و بعد از آن از هم جدا شدند و هر کس به وطن خود یاز کشت باب در طی دو سال با دوستان ناباب تمام طبلعلیش را خرج کرد و بی پول شد تا یکی از همین دوستان به او پیشنهاد همکاری داد و قرار شد در کشتی شورش. راه بیندازند و کشتی را تصاحب کنند و به دوست دیگرشان که او هم کشتی را تصاحب کرده بود پیوستند و بعد از چندسال دزدی دریایی با یکی از دوستانش دزدی را کنار گذاشتند و زندگی عادی را از سر گرفتند