از جلال آل احمد کتابی شنیدم با نام نزهت الدوله. کتابی که آرمانهای یک زندگی بانویی در سالهای اخیر را از شوهر ایده آلش بیان میکند.
شوهری که با هر تکرار شوهرش کردن، یه پله اهدافش و ایده آلش جلو میرود و اما سرانجام همراهی به این بانو عطا نمیشه و با مسائلی این ازدواجها به بن بست میرسد.
حرفها و افکار و باورها و اعتقادات یک بانوی متمدن از نگاه یک نویسنده آقا، اونم جلال آل احمد، شنیدنی است و یه بار شنیدنش در اوقات فراغت حتی میتواند منجر به خنده نیز شود.
داستان در حال روایت ازدواج، نکاتی از رویدادها و حرفهای مردم و روابط زناشویی نیز بیان میکند و حتی راهکار نیز به خواننده میدهد.
شوهری که با هر تکرار شوهرش کردن، یه پله اهدافش و ایده آلش جلو میرود و اما سرانجام همراهی به این بانو عطا نمیشه و با مسائلی این ازدواجها به بن بست میرسد.
حرفها و افکار و باورها و اعتقادات یک بانوی متمدن از نگاه یک نویسنده آقا، اونم جلال آل احمد، شنیدنی است و یه بار شنیدنش در اوقات فراغت حتی میتواند منجر به خنده نیز شود.
داستان در حال روایت ازدواج، نکاتی از رویدادها و حرفهای مردم و روابط زناشویی نیز بیان میکند و حتی راهکار نیز به خواننده میدهد.