نظر Arash .H برای کتاب میدگارد 2: افسانه چشمه کوه مشرق

میدگارد 2: افسانه چشمه کوه مشرق
Arash .H
۱۴۰۲/۰۴/۲۴
10
به نظرم یکی از نکات منفی داستان اصرار نویسنده به عشق دخترعمو و پسرعمو است. علاوه بر اریا، کیارش و فالی هم چنین نسبتی دارند که اصلا لازم نبود و میتونستند فقط دوست باشند! بهرحال وقتی شما داستانی مینویسید هیچ اشکالی نداره که فکر کنید شاید حتی کشورهای دیگه هم ازش استقبال کنند و داستان شما به انگلیسی هم ترجمه بشه ولی چنین نکتهای در داستان قطعا برای خواننده غربی مشمئز کننده است. چون اونها دختر عمو و دختر خالیه و... اینها را مپل خواهر حساب میکنند و هرگز با کازین خود ازدواج نمیکنند یا رابطه عاشقانه برقرار نمیکنند. مسئله تقلید از غرب نیست، مسئله این است که اگر چیز خوبی در هر فرهنگی دیدیم الگو بگیریم. امروزه علم ثابت کرده ازدواج فامیلی تاثیر منفی در سلامت نسل بعد دارد و این موضوع بخصوص بعد از چند نسل ازدواج فامیلی خودش را نشان میدهد. بعضی اقوام بدون توجه به مسائل ژنتیکی پسر بعد از پدر با دختران عمو یا عمه و... ازدواج میکنند و باعث تضعیف نسل میشوند. چه بهتر که یک نویسنده به فرهنگ مردمش کمک کنه نه اینکه یک امر منفی رو در کتابش زیبا و عادی نشون بده. نکته دوم دیالوگهای لوس و تکراری فالی و کیارش و تینا هست. حتی درباره سارنوش و فتروس و آرتوس هم چنین دیالوگهای سطحی و خنک را میبینیم. یا تیکههای کلامی سطحی و بی نمک. یا لوس بازیهای عاشقانه بیش از حد. به نظرم اینها همه ارزش داستان را کم کردهاند. شما در هری پاتر حتی یک بار چنین چیزهایی نمیبینید. البته شاید نویسنده خواسته جای خالی بوسه و بغل کردن رو با این حرفها پُر کنه! اما از اینها که بگذریم داستان قوی و خوبی هست. تنوع موجودات و جادوهای مختلف خوب هست. و داستان هیچوقت دچار سکون و یکنواختی نمیشه. در مجموع ارزش خوندن داره.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.