سالها پیش این داستان را خواندم و لذت بردم و حالا شنیدن آن لذتی دوچندان دارد.
نمونه خانم نزهت الدوله را شاید دور و بر خودمان دیده باشیم، اینگونه آدمها و اصولا همه گونه آدمیزادی منحصر به دوره خاصی نیستند.
افرادی که گویی هویتی از خود ندارند و منیت خویش را در ارتباط با دیگری معنا میکنند.
البته احتمالا قصد نویسنده نقد تفکرات سنتی حاکم بر زندگی زنان در آن دوره خاص بوده و جالب است که خانم نزهت الدوله از خانواده متمولی است و گویا به ظاهر چندان هم سنتی نیست ولی ریشه و عمق تفکر او متحجرانه است و میبینیم که مثلا علم و هنر شوهر ایده آل برایش اهمیتی ندارد و بیشتر به دنبال ظواهر است. و البته در جامعهای که وزیرش هم با سواد نیست شوهر ایده آل را به سواد چه حاجت.؟
روایت بد نبود ولی راوی متن را خیلی تند و با عجله میخواندند و شاید هم بیم آن داشتند که از ماراتن همسر یابی نزهت خانم جا بمانند.
با سپاس از کتابراه.
نمونه خانم نزهت الدوله را شاید دور و بر خودمان دیده باشیم، اینگونه آدمها و اصولا همه گونه آدمیزادی منحصر به دوره خاصی نیستند.
افرادی که گویی هویتی از خود ندارند و منیت خویش را در ارتباط با دیگری معنا میکنند.
البته احتمالا قصد نویسنده نقد تفکرات سنتی حاکم بر زندگی زنان در آن دوره خاص بوده و جالب است که خانم نزهت الدوله از خانواده متمولی است و گویا به ظاهر چندان هم سنتی نیست ولی ریشه و عمق تفکر او متحجرانه است و میبینیم که مثلا علم و هنر شوهر ایده آل برایش اهمیتی ندارد و بیشتر به دنبال ظواهر است. و البته در جامعهای که وزیرش هم با سواد نیست شوهر ایده آل را به سواد چه حاجت.؟
روایت بد نبود ولی راوی متن را خیلی تند و با عجله میخواندند و شاید هم بیم آن داشتند که از ماراتن همسر یابی نزهت خانم جا بمانند.
با سپاس از کتابراه.