نظر عباس پورخلیلی برای کتاب پشت پردهی سیاه

پشت پردهی سیاه
عباس پورخلیلی
۱۴۰۲/۰۴/۰۸
11
پشت پردهی سیاه داستانی در ژانر ترس است که با آغاز نوشتاری رمز آلود که میخواهد از مکانی آلوده و متعفن داستان را شروع کند، پس از بیان پرده آخر، خواننده را در مسیر اصلی داستان که بیان سرگذشت زندگی خود و شکست عشق اول و آغاز عشقی دیگر که سراسر پُر از علاقه و دلدادگی است میشود، نقل مکان به خانهی جدید و همسایگان جدید، و طبق روال این گونه داستانها وجود فردی در مجتمع و مشکل با تازه وارد، بعضی جاها هم برای نشان دادن علاقهی خود گل و گلدان هم وارد داستان شده که هیچ تاثیری در روند داستان ندارد، کنجکاوی تازه وارد و حساسیت به همسایه و شنیدن صداهای مختلف حس پلیسی او را تحریک کرده و وارد میدان کارزار میشود، در صورتی که همسایگان دیگر واحدهای مسکونی نه صدای میشنوند و نه صحنهی مشکوک از آن همسایه مشاهده میکنند، همهی ماجرا فقط برای شخصیت اصلی داستان اتفاق میافتد، ورود مهتاب هم به داستان برای ایجاد هیجان بیشتر برای خواننده است که به زعم نویسنده میخواهد حساسیت خود به کارهای خلاف همسایه بیشتر کند، همچنین گریزی به مطبوعات و بیان اخباری در مورد قتلهای مشکوک و مثله شدن آنها و ارتباط آن با صدای اره برقی در خانهی همسایه، قرار گرفتن انباری درست در زیر واحد مربوطه هم جالب است، که نقشه ساختمان داشته است مگر اینکه خود قاتل معمار و سازنده بنا باشد، ضعیف نشان دادن فعالیتهای پلیس آگاهی که با بررسیهای لازم حتی به سرنخهایی هم نرسیدن تأمل برانگیز میباشد. خودش اقدام به تجسس کرده و با الهام از خوابهای که میبینید و راهنمای مهتاب که مفقود شده راز همسایه را میفهمد و درگیر شده و مجروح شده و او را زخمی در بیابان رها کرده و قاتل راحت از کشور به آمریکا میرود، داستان ضعیف با اقتباس از فیلمهای ترسناک.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.