این کتاب عالی بود
کافکایه نویسنده ایه عالی هست
مقدمه ایه اول کتاب طولانی بود ولی یه بیوگرافی عالی از کافکا بود اینکه با پدرش مخالفت میکرد و پیرو دین یهودیت نبود
گروه محکومین
واقعا دلخراش بود سرباز بیچاره ایه که باید سر ساعت به در اتاق سروان خود سلام میداده یه شب خوابیده و سروان اونو شلاق زده و اون گفته شلاق نزن وگرنه یه لقمه ات میکنم
الان محکوم شده بدون هیچ دفاعی و بدون هیچ احضار نظری
برایه ماشین اعدامی که رئیس قبلی درست کرده دنبال یه ادم میگشتن که روش ازمایش کنن و این سرباز بیچاره و بی گناه هم شده موش ازمایشگاهی اونا
وچه دستگاهه درد ناکی که ۱۲ ساعت رویه بدن خالکوبی میزنه که ۶ ساعت داد و فریاد و ۶ ساعت بعدش دیگه جونی برایه داد زدن نداری که شکستن استخون هات و میشنویی و میمیری
اگه این وقتی که برایه ساخت این دستگاه به خرج داده بودن برایه زجر دادن یه ادم و کشتن یه ادم و صرف درست کردن یه چیز بهتر برایه زندگی بهتر انجام داده بودن بهتر نبود؟
و رئیسی که تازه امده سرکار و روح مهربان تری نسبت به قبلی داشته که شاید بتونه این همه دل سنگی و برطرف کنه
از رئیس قبلی بتی ساختن که هرچی گفته درست بوده و باید اجرا بشه حتما
شاید یه نفر فکر کوتاهی داره ولی مقامی بزرگ باعث میشه بقیه هم مثله خودش فکر کوتاهی داشته باشن و به همه نفوذ میکنه
یه جایی‌اش خیلی بدتر بود جایی که میگف برایه دیدن اعدام چقدر ادم میومده و بچه هارو هم میاوردن بچه هارو به بغل میگرفته تا اعدام و ببینن
اینکه افسر از اعدام لذت میبرد و از نگاه اعدام میگفت
صورتشون نورانی تر میشود😑
ممنونم از کتابراه
کافکایه نویسنده ایه عالی هست
مقدمه ایه اول کتاب طولانی بود ولی یه بیوگرافی عالی از کافکا بود اینکه با پدرش مخالفت میکرد و پیرو دین یهودیت نبود
گروه محکومین
واقعا دلخراش بود سرباز بیچاره ایه که باید سر ساعت به در اتاق سروان خود سلام میداده یه شب خوابیده و سروان اونو شلاق زده و اون گفته شلاق نزن وگرنه یه لقمه ات میکنم
الان محکوم شده بدون هیچ دفاعی و بدون هیچ احضار نظری
برایه ماشین اعدامی که رئیس قبلی درست کرده دنبال یه ادم میگشتن که روش ازمایش کنن و این سرباز بیچاره و بی گناه هم شده موش ازمایشگاهی اونا
وچه دستگاهه درد ناکی که ۱۲ ساعت رویه بدن خالکوبی میزنه که ۶ ساعت داد و فریاد و ۶ ساعت بعدش دیگه جونی برایه داد زدن نداری که شکستن استخون هات و میشنویی و میمیری
اگه این وقتی که برایه ساخت این دستگاه به خرج داده بودن برایه زجر دادن یه ادم و کشتن یه ادم و صرف درست کردن یه چیز بهتر برایه زندگی بهتر انجام داده بودن بهتر نبود؟
و رئیسی که تازه امده سرکار و روح مهربان تری نسبت به قبلی داشته که شاید بتونه این همه دل سنگی و برطرف کنه
از رئیس قبلی بتی ساختن که هرچی گفته درست بوده و باید اجرا بشه حتما
شاید یه نفر فکر کوتاهی داره ولی مقامی بزرگ باعث میشه بقیه هم مثله خودش فکر کوتاهی داشته باشن و به همه نفوذ میکنه
یه جایی‌اش خیلی بدتر بود جایی که میگف برایه دیدن اعدام چقدر ادم میومده و بچه هارو هم میاوردن بچه هارو به بغل میگرفته تا اعدام و ببینن
اینکه افسر از اعدام لذت میبرد و از نگاه اعدام میگفت
صورتشون نورانی تر میشود😑
ممنونم از کتابراه