داستان به خوبی تونسته افکار و احساسات یک فرد مضطرب رو هم به تصویر بکشه و هم بیان کنه، به نظرم سیاه و سفید بودن نقاشیها هم علتش اینه که دنیای پر از اضطراب زیبا نیست.
اینکه دو شخصیت اصلی هم به صورت روح کشیده شده نه آدم به نظرم میخواسته بگه که اضطرابها ناشی از درون آدمه نه ظاهری.
و در آخر اینکه حس میکنی تو دنیا تنها نیستی و اینکه آدمهایی مثل تو هستن که میتونن درکت کنند واقعا به آدم کمک میکنه. منو یاد انجمن افسردگان گمنام انداخت
ترجمه هم خوب بود، بجز جایی گفته میشه هم اینجا پیاده میشم، در صورتی که فرد سواره نبود، جواب طرف مقابل هم نشون نداد که نفر اول طنز گفته باشه
اینکه دو شخصیت اصلی هم به صورت روح کشیده شده نه آدم به نظرم میخواسته بگه که اضطرابها ناشی از درون آدمه نه ظاهری.
و در آخر اینکه حس میکنی تو دنیا تنها نیستی و اینکه آدمهایی مثل تو هستن که میتونن درکت کنند واقعا به آدم کمک میکنه. منو یاد انجمن افسردگان گمنام انداخت
ترجمه هم خوب بود، بجز جایی گفته میشه هم اینجا پیاده میشم، در صورتی که فرد سواره نبود، جواب طرف مقابل هم نشون نداد که نفر اول طنز گفته باشه