کتاب خوبی بود، حس کردم مسافری سوار بر قطار زندگی هستم که گذشت لحظهها، ساعتها، روزها و سالهای زندگیم را از پنجره آن میبینم روزی که من سوار این قطار میشدم مسافری پیاده شد تا من بتوانم روی صندلی خالی او بنشینم و مسیر زندگیم را طی کنم نمیدانم چند وقت دیگر به پایان راه میرسم اما میدانم با پیاده شدن من جا برای نفر بعد باز میشود.
قهرمان قصه داستان فراری سعی میکرد از تیرهگیهای درون خود رها بشود و از آنها به گونهای فرار کند تا به روشنایی و افکار مثبت وجودش راه پیدا کند.
سپاس از شما.
داستانتان لذت بخش بود.
زهرا فتحیپور
قهرمان قصه داستان فراری سعی میکرد از تیرهگیهای درون خود رها بشود و از آنها به گونهای فرار کند تا به روشنایی و افکار مثبت وجودش راه پیدا کند.
سپاس از شما.
داستانتان لذت بخش بود.
زهرا فتحیپور