کتاب غرور و تعصب یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک انگلیسی هست.
خوندن این کتاب به انگلیسی خیلی خیلی تاثیرگذاری بیشتری داره.
با خوندن این کتاب سوار یک ماشین زمان بشید و به سال ۱۷۹۶ سفر کنید. مقایسهی این کتاب با دنیای امروز ما میتونه داستان رو مضحک و ضعیف کنه. همچنین پیشنهاد میکنم قبل از خوندن این کتاب به قوانین اجتماعی انگلستان در اون سالها نگاهی بندازید. ندونستن این جزئیات نه تنها باعث فهم ناقصی از این کتاب میشه بلکه خیلی از نکاتی رو که خانوم آستین سعی داشته منتقل کنه رو نصفه میزاره.
پس اگر واقعا ایدهی خاصی درمورد فرهنگ، قوانین و سبک زندگی مردم انگلیس در اون زمان ندارید احتمالا بعد از خوندن کتاب با تعجب به دیوار رو به روتون خیره میشید و زمزمه میکنید همش همین؟
اما از زیبایی و قدرت کتاب غرور و تعصب همین بس که در سال ۱۸۱۳ به چاپ رسید اما همچنان الهام بخش نویسندگان، فیلمسازان و نمایشهای بسیاری هست.
چه چیزی این داستان به ظاهر ساده رو اینقدر قدرتمند میکنه؟
نمادهای به کار رفته در کتاب بسیار تاثیر گذارند. شخصیتها کاملا به تکامل رسیدند و خواننده روند رشد و تحول اونها رو در طی داستان کاملا احساس میکنه.
تعصب شخصیت اصلی داستان از قضاوتهای سرسختانه و عجولانهاش دربارهی انتخابها و رفتار اطرافیانش کاملا پیداست و غرور شخصیت دیگر داستان از عدم برگشت نظراتش و عدم انعطافش در مقابل آدمها کاملا قابل لمسه. اسم این کتاب بیانگر تقابل و ارتباط تعصب و غروره و چه چیزی میتونه این ویژگیها رو تغییر بده؟
خوندن این کتاب به انگلیسی خیلی خیلی تاثیرگذاری بیشتری داره.
با خوندن این کتاب سوار یک ماشین زمان بشید و به سال ۱۷۹۶ سفر کنید. مقایسهی این کتاب با دنیای امروز ما میتونه داستان رو مضحک و ضعیف کنه. همچنین پیشنهاد میکنم قبل از خوندن این کتاب به قوانین اجتماعی انگلستان در اون سالها نگاهی بندازید. ندونستن این جزئیات نه تنها باعث فهم ناقصی از این کتاب میشه بلکه خیلی از نکاتی رو که خانوم آستین سعی داشته منتقل کنه رو نصفه میزاره.
پس اگر واقعا ایدهی خاصی درمورد فرهنگ، قوانین و سبک زندگی مردم انگلیس در اون زمان ندارید احتمالا بعد از خوندن کتاب با تعجب به دیوار رو به روتون خیره میشید و زمزمه میکنید همش همین؟
اما از زیبایی و قدرت کتاب غرور و تعصب همین بس که در سال ۱۸۱۳ به چاپ رسید اما همچنان الهام بخش نویسندگان، فیلمسازان و نمایشهای بسیاری هست.
چه چیزی این داستان به ظاهر ساده رو اینقدر قدرتمند میکنه؟
نمادهای به کار رفته در کتاب بسیار تاثیر گذارند. شخصیتها کاملا به تکامل رسیدند و خواننده روند رشد و تحول اونها رو در طی داستان کاملا احساس میکنه.
تعصب شخصیت اصلی داستان از قضاوتهای سرسختانه و عجولانهاش دربارهی انتخابها و رفتار اطرافیانش کاملا پیداست و غرور شخصیت دیگر داستان از عدم برگشت نظراتش و عدم انعطافش در مقابل آدمها کاملا قابل لمسه. اسم این کتاب بیانگر تقابل و ارتباط تعصب و غروره و چه چیزی میتونه این ویژگیها رو تغییر بده؟