در این کتاب با زندگی دختری آشنا میشویم که خانوادهاش از هم جدا شدند واو در مسیر داستان مشکلات خانوادگی و ترسهایی را که در زندگی به سبب این مشکلات تجربه میکند مطرح میکند
و این که خودش از یه جایی به بعد باید برای زندگی و دوام ان تلاش کند و سخت کوشانه کار کند
و این که بسیار کتاب میخواند و با تمام مشکلاتش سعی میکند کتاب بنویسد جالب و قابل تحسین است
اما متاسفانه نویسنده خیلی ذهن شلوغی دارد و از افراد بسیاری در داستان نام میبرد و تعداد شخصیتها و کارکترهای فرعی داستان خیلی زیاد است که باعث میشود که باید فکر کنی این فرد کی بود وکجای داستان بود و حتی برگردی عقب و ببینی کجا اسم این فرد رو در داستان دیدی
اوایل داستان خیلی خسته کننده و با کشش کمتری است اما از اواسط بهتر میشود و در فصلهای پایانی روند خواندن و مطالعه داستان سریع تر اتفاق میافتد و رنگ بوی امید و نتیجه کار و تلاش و استقامت وگذر سختیها دیده میشود
و این که خودش از یه جایی به بعد باید برای زندگی و دوام ان تلاش کند و سخت کوشانه کار کند
و این که بسیار کتاب میخواند و با تمام مشکلاتش سعی میکند کتاب بنویسد جالب و قابل تحسین است
اما متاسفانه نویسنده خیلی ذهن شلوغی دارد و از افراد بسیاری در داستان نام میبرد و تعداد شخصیتها و کارکترهای فرعی داستان خیلی زیاد است که باعث میشود که باید فکر کنی این فرد کی بود وکجای داستان بود و حتی برگردی عقب و ببینی کجا اسم این فرد رو در داستان دیدی
اوایل داستان خیلی خسته کننده و با کشش کمتری است اما از اواسط بهتر میشود و در فصلهای پایانی روند خواندن و مطالعه داستان سریع تر اتفاق میافتد و رنگ بوی امید و نتیجه کار و تلاش و استقامت وگذر سختیها دیده میشود