فیلم رو ندیدم اما داستان، روایتی از پنجره نگاه آقای برآمدن هست که سرخپوسته و گه گاهی یاد بخشهایی از زندگیش میفته و اونارو میون داستان روایت میکنه.
بخش اصلی داستان در مورد یک آسایشگاه روانی که خانمی مستبد و سرکوبگر اداره میکنه و تمامیت بیماران رو به یغما برده ازشون موجودات تهی ساخته که حتی خاطرات هم ندارن.
فضاسازی عالیه و خوانش دلچسب بود.
در مجموع در یک سیستم کوچیک مثل آسایشگاه که بخش کوچیکی از یک جامعه بود نمونهای از استبداد و از بین بردن هویت افراد ساکن در اونجا رو به تصویر کشیده بود.
بخش اصلی داستان در مورد یک آسایشگاه روانی که خانمی مستبد و سرکوبگر اداره میکنه و تمامیت بیماران رو به یغما برده ازشون موجودات تهی ساخته که حتی خاطرات هم ندارن.
فضاسازی عالیه و خوانش دلچسب بود.
در مجموع در یک سیستم کوچیک مثل آسایشگاه که بخش کوچیکی از یک جامعه بود نمونهای از استبداد و از بین بردن هویت افراد ساکن در اونجا رو به تصویر کشیده بود.