کتاب عالی بود هم خاطرات رو تعریف هم تحلیل کرد
کتابهای که در مورد زندان هست جالبه، واقعا شرایط وحشتناکی داشتن قابل باور نیست انسان اینقد میتونه بی رحم و فاجعه باشه واقعا باعث تاسف
یک جنبه هم در مورد اینکه انسان با هر شرایطی خودش رو تطبیق میده و چقدر میتونه شجاع باشه رو تایید میکنه٫ دوساعت در برفها کار میکردن که بینش میتونستن با تکه چوبها اتش درست کنن تا کمی گرم بشن باز دوباره کار!! یکی از زندانیها کفشش پاره میشه و کلا بدون کفش مجبور بود کار کنه خود نویسنده (ویکتور فرانکل) هم اینقدر پاهاش از درد باد کرده بوده بدون جوراب کفش پاش میکرده ٫ دو قسمت اخر راهکار درمانی افکار مخرب
کتابهای که در مورد زندان هست جالبه، واقعا شرایط وحشتناکی داشتن قابل باور نیست انسان اینقد میتونه بی رحم و فاجعه باشه واقعا باعث تاسف
یک جنبه هم در مورد اینکه انسان با هر شرایطی خودش رو تطبیق میده و چقدر میتونه شجاع باشه رو تایید میکنه٫ دوساعت در برفها کار میکردن که بینش میتونستن با تکه چوبها اتش درست کنن تا کمی گرم بشن باز دوباره کار!! یکی از زندانیها کفشش پاره میشه و کلا بدون کفش مجبور بود کار کنه خود نویسنده (ویکتور فرانکل) هم اینقدر پاهاش از درد باد کرده بوده بدون جوراب کفش پاش میکرده ٫ دو قسمت اخر راهکار درمانی افکار مخرب