خواندن این کتاب منو به یاد شعر «میازار موری که دانه کش است» میاندازد و واقعا چه کاریه که یه مورچه که داره غذاشو میبره بیایم غذاشو بگیریم یا اونو به قتل برسونیم؟ چرا نداریم اینا زندگی خودشونو بکنن؟ مگه اونا یه مشت بدرنخورن؟؟ اینا رو خداوند خلق کرده و کارخوبی نیست که اونا رو بکشیم. این مورچهها باید زندگی کنن. این داستان به بچهها یاد میده که نباید چیز هوایی رو که خداوند بخشنده و مهربان آفریده رو بکشیم، آزار بدیم، اونا رو به قتل برسونین و غذاشونو بگیریم خیلی کار بدیه. حتی خودم با گفتنش حالم بد میشه. وای
ولی کتاب قشنگی بود و اون چند صفحه در مورد مورچهها حرف میزد و نکشتنشون باعث نگهداری محیط زیست میشه و باید حیوانات رو آزار ندیم و با اونا مهربونم باشیم چون خداوند اونا رو خلق کرده. ما باید به موجوداتی که خداوند بخشنده و مهربان آفریده احترام بذاریم
ولی کتاب قشنگی بود و اون چند صفحه در مورد مورچهها حرف میزد و نکشتنشون باعث نگهداری محیط زیست میشه و باید حیوانات رو آزار ندیم و با اونا مهربونم باشیم چون خداوند اونا رو خلق کرده. ما باید به موجوداتی که خداوند بخشنده و مهربان آفریده احترام بذاریم