داستان سادهای بود. ساده اما واقعی. هیچی اغراق شده نبود. از اول تا آخر شاهد دست و پنجه نرم کردن لکسی و اطرافیانش بودم و آخرش مخصوصا از چپتر ۳۵ به بعد واقعا هم متاثرکننده بود هم قشنگ.
درسی که میتونی ازش بگیری اینه که زندگی ادامه داره. با وجود هر اتفاقی چه مرگ عزیزترینت چه جدا شدن والدینت، با وجود همه اینا و خیلی اتفاقهای دیگه، زندگی ادامه داره. باید یاد بگیریم به خاطر تصمیمات اطرافیانمون خودمون رو سرزنش نکنیم. شاید میشد واقعا کاری کنیم شاید هم نمیشد؛ به هر حال ما نمیتونیم گذشته رو عوض کنیم، فقط هر چه قدر سخت، باید بپذیریمش و به زندگی ادامه بدیم. اونا رفتن ولی ما هنوز موندیم…
درسی که میتونی ازش بگیری اینه که زندگی ادامه داره. با وجود هر اتفاقی چه مرگ عزیزترینت چه جدا شدن والدینت، با وجود همه اینا و خیلی اتفاقهای دیگه، زندگی ادامه داره. باید یاد بگیریم به خاطر تصمیمات اطرافیانمون خودمون رو سرزنش نکنیم. شاید میشد واقعا کاری کنیم شاید هم نمیشد؛ به هر حال ما نمیتونیم گذشته رو عوض کنیم، فقط هر چه قدر سخت، باید بپذیریمش و به زندگی ادامه بدیم. اونا رفتن ولی ما هنوز موندیم…