در مورد چنین کتابهایی سوال اصلی این است که نویسنده چقدر میتواند رمزآلود بنویسد. یعنی خوانندگان حدسهای درستی میزنند یا غافلگیر میشوند. سوال دیگر این است که تا چه حد این قصه قابل پیش بینی کردن است. اگر مثل من داستانهای متعدد این چنینی خوانده باشید، پیش بینی آن چندان سخت نیست.
کودک خاموش قطعاً دارای موتیفهای روانشناختی آزاردهنده و تاریکی است، اما در پایان رمان وقتی حقیقت فاش میشود، واقعاً نتیجه بزرگی وجود ندارد. درست است، حقیقت به هم ریخته است، اما قابل انتظار است. شخصیتها در قالبهای خود به خوبی جا افتادهاند و تغییرپذیر نیست که این قابل تحسین است. درس اصلی این داستان این است که هرگز نمیدانیم مردم چه چیزی را پنهان میکنند، که هم ضروری و هم دردناک است. برای خوانندگانی که ضربه روحی را در زندگی خود تجربه کرده اند: این کتاب در مورد انواع سوء استفاده صحبت میکند. عاطفی، کلامی، فیزیکی و جنسی. اما نویسنده جزییات غمگین، غیرضروری و بازگویی رفتارهای آزاردهنده تر را از کتاب دور نگه داشته است. شما میدانید که آنها اتفاق افتاده اند، اما شما در معرض جزئیات اعمال نیستید. امیدوارم که کمک کند.
به طور کلی، من احساس میکردم که این کتابی است درباره «غلبه کردن»، و توانایی ما برای پیشبینی و حتی فراتر رفتن از موقعیتهای دشوار زندگیمان. همانطور که میگوید، "نوعی قدرت در ضعف وجود دارد که از رسیدن به پایینترین حد ممکن ناشی میشود. " او قدرت خود را پیدا کرد و ماهم میتوانیم حتی زمانی که احساس میکنیم غیرقابل حل است.
کودک خاموش قطعاً دارای موتیفهای روانشناختی آزاردهنده و تاریکی است، اما در پایان رمان وقتی حقیقت فاش میشود، واقعاً نتیجه بزرگی وجود ندارد. درست است، حقیقت به هم ریخته است، اما قابل انتظار است. شخصیتها در قالبهای خود به خوبی جا افتادهاند و تغییرپذیر نیست که این قابل تحسین است. درس اصلی این داستان این است که هرگز نمیدانیم مردم چه چیزی را پنهان میکنند، که هم ضروری و هم دردناک است. برای خوانندگانی که ضربه روحی را در زندگی خود تجربه کرده اند: این کتاب در مورد انواع سوء استفاده صحبت میکند. عاطفی، کلامی، فیزیکی و جنسی. اما نویسنده جزییات غمگین، غیرضروری و بازگویی رفتارهای آزاردهنده تر را از کتاب دور نگه داشته است. شما میدانید که آنها اتفاق افتاده اند، اما شما در معرض جزئیات اعمال نیستید. امیدوارم که کمک کند.
به طور کلی، من احساس میکردم که این کتابی است درباره «غلبه کردن»، و توانایی ما برای پیشبینی و حتی فراتر رفتن از موقعیتهای دشوار زندگیمان. همانطور که میگوید، "نوعی قدرت در ضعف وجود دارد که از رسیدن به پایینترین حد ممکن ناشی میشود. " او قدرت خود را پیدا کرد و ماهم میتوانیم حتی زمانی که احساس میکنیم غیرقابل حل است.