اینکه به عنوان اولین کتاب امسال چرا تصمیم گرفتم کتابی انتخاب کنم که قلبم را از سینهام بیرون بکشد و روی آن پا بگذارد، هرگز نمیدانم! بر اساس یک داستان واقعی است. فکر نمیکنم تا به حال از این زاویه پرداخته شده باشد یعنی زندگی روزمره. این کتاب به خوبی احساسات زندانیان را به تصویر میکشد. در گزارشهای دیگر، به نظر میرسد که تنها چیزی که میتوانید احساس کنید ترس و ناامیدی است. اما در کتابدار، یک حس امید وجود دارد که به نظر میرسد هرگز خاموش نمیشود. دکتر منگل به راحتی میتواند به عنوان شخصیت شرور در هر داستان ترسناکی جای بگیرد و کاملاً باورپذیر و ترسناک باشد. با این حال دیتا از این امتناع میورزد. فِرِدی، به جای اینکه مانند اکثر رهبران آن زمان به دنبال منافع و رفاه خود باشد، با موفقیت مدرسهای را برای صدها کودک اداره کرد، در وسط مرگبارترین اردوگاه کشتار که نازیها تا به حال برپا کرده بودند! چگونه من جوانان امروزی در این دنیای افراد پست و توهین آمیز "بقا" میکنیم!
احساسات خیلی زیادی در این کتاب وجود داشت! الهام، دلشکستگی، هیجان زدگی، ترس، ناامیدی، عصبانیت.. از کتابهای داستانی تخیلی است که مانند داستانهای غیرتخیلی خوانده میشود. ایتوربه تحقیقات گستردهای انجام داد و قبل از نوشتن زمان زیادی را با دیتا گذراند. «پستاسکریپت» در واقع بخش مورد علاقه من از کل کتاب بود، زیرا شنیدن در مورد اینکه دیتا چگونه بزرگ شد فوقالعاده بود. مطمئنم که او قهرمان جدید من است و برای همیشه در آن موقعیت باقی خواهد ماند!
کتابها بسیار خطرناک هستند. آنها مردم را به فکر وا میدارند.
احساسات خیلی زیادی در این کتاب وجود داشت! الهام، دلشکستگی، هیجان زدگی، ترس، ناامیدی، عصبانیت.. از کتابهای داستانی تخیلی است که مانند داستانهای غیرتخیلی خوانده میشود. ایتوربه تحقیقات گستردهای انجام داد و قبل از نوشتن زمان زیادی را با دیتا گذراند. «پستاسکریپت» در واقع بخش مورد علاقه من از کل کتاب بود، زیرا شنیدن در مورد اینکه دیتا چگونه بزرگ شد فوقالعاده بود. مطمئنم که او قهرمان جدید من است و برای همیشه در آن موقعیت باقی خواهد ماند!
کتابها بسیار خطرناک هستند. آنها مردم را به فکر وا میدارند.