داستان جالبی بود و به نسرین خانم بخاطر نوشتن این داستان خسته نباشید میگم چون تونسته بود ادمهای خیلی ببخشید لجن رو در واقعیت به صورت رمان دربیاره مثل مردهای بی غیرت و هوس باز و بی تعهد به خانواده و همسرش و حریص بودن به مال و اموال بقیه و سواستفاده گر و البته زنهایی حسود و بی آبرو و زندگی خراب کن که به اسم عشق هر کاری میکنن که زندگی چند نفرو خراب میکنه و همه ادمها توی این رمان مقصر بودن و باعثدشدت یه دختر بی گناه مثل یگانه تا اخر عمرش عذاب بکشه و حتی افسرده بشه!...
توی واقعیت هم زیاده این مدل دخترهای بی گناه که تا اخر عمر بخاطر اشتباهات پدر و مادرشون و یا اطرافیان اونها عذاب میکشن...
البته فقط یگانه بی گناه نبود! همه شخصیتهای داستان یجورایی هم بی گناه بودن و هم مقصر!
و به نظرم نویسنده با هنرش بیشتر اینها رو در رمان جمع کرده بود و پیشنهاد میکنم بخونید و ازش درس بگیرید و هیچوقت همچنین کارایی رو نکنید...
و هنر دیگه نویسنده اینجاست که در کنار مفهومی بودن و مفید بودن، داستان رو هیجان انگیز خلق کرده که تا اخرین لحظه معلوم نباشه کی قاتله و خواننده به همه افراد شک کنه... و اینقدر جذاب و هیجان انگیز بود که من در چند ساعت یه شبه کلش رو خوندم و نتونستم صبر کنم:))))
توی واقعیت هم زیاده این مدل دخترهای بی گناه که تا اخر عمر بخاطر اشتباهات پدر و مادرشون و یا اطرافیان اونها عذاب میکشن...
البته فقط یگانه بی گناه نبود! همه شخصیتهای داستان یجورایی هم بی گناه بودن و هم مقصر!
و به نظرم نویسنده با هنرش بیشتر اینها رو در رمان جمع کرده بود و پیشنهاد میکنم بخونید و ازش درس بگیرید و هیچوقت همچنین کارایی رو نکنید...
و هنر دیگه نویسنده اینجاست که در کنار مفهومی بودن و مفید بودن، داستان رو هیجان انگیز خلق کرده که تا اخرین لحظه معلوم نباشه کی قاتله و خواننده به همه افراد شک کنه... و اینقدر جذاب و هیجان انگیز بود که من در چند ساعت یه شبه کلش رو خوندم و نتونستم صبر کنم:))))