اولین بار بود که از این نویسنده میخونم،
تمثیل هاش برام خیلی جالب بود مثلا جایی که لبخند زن رو به یخچال مایوس تشبیه میکنه
و تو یک داستان کوتاه کلی نکات اجتماعی مفید رو میگه. اینکه شرایط مکانی میتونه کل وجود ما رو متفاوت کنه، انتخاب همسر، مهاجرت، اطرافیان تاثیر در سرنوشت ما دارن، و فکر میکنم ترس از تغییر رو هم میگه اینکه مرد دوست داره به شهر زن بره ولی نگران گوسفندان خودشه و تغییر میترسه و ترجیح میده روتین زندگی خودش رو داشته باشه هر چند کسالت بار...
تمثیل هاش برام خیلی جالب بود مثلا جایی که لبخند زن رو به یخچال مایوس تشبیه میکنه
و تو یک داستان کوتاه کلی نکات اجتماعی مفید رو میگه. اینکه شرایط مکانی میتونه کل وجود ما رو متفاوت کنه، انتخاب همسر، مهاجرت، اطرافیان تاثیر در سرنوشت ما دارن، و فکر میکنم ترس از تغییر رو هم میگه اینکه مرد دوست داره به شهر زن بره ولی نگران گوسفندان خودشه و تغییر میترسه و ترجیح میده روتین زندگی خودش رو داشته باشه هر چند کسالت بار...