محتوای این کتاب پیرامون تعاملات روزمره مادر و دختری است که مادر این داستان طبق صلاح دید خود قصد تحمیل تعصبات و قوانین و سخت گیریهای دهه خود را به دختر نسل امروزیاش دارد و از سوی دیگر به خاطر چشم و هم چشمی علایق و خواستههای دخترش را نمیبیند و توقع بیجا دارد و از آن سو دختر نیز که تحت فشارست و میخواهد از دست نگاه و قضاوتهای همیشگی مردم راحت شود از تعصبات مادرش دست میکشد و درنهایت سعی میکند مادر و عقاید تحمیلی مادرش را تنها رها کند و رفتارش را مطابق نسل امروزی تغییر دهد و شبیه به آنها آرایش کند، لباس بپوشد، درس بخواند و به گردش برود. بدون شک تضاد رفتاری میان این مادر و دختر و عدم درک متقابل عامل اصلی اصرار و سرزنشهای مادر و بی توجهی دخترست.. اگر این مادر و دختر حالت تعادل رفتار و پوشش و دیگر عقاید را بدون تعصب در پیش گرفته بودند هیچگاه زندگی را بر مدار کنترل و رضایت جامعه نمیدیدند..
داستان از لحاظ محتوا اجتماعی _ روانشناسی بود و موضوع خوبی داشت اما نوشته داستان پر از خطاهای پر رنگ ادبی بود مثل استفاده از جملات کوتاه و فعلهای پیاپی و..... پایان داستان هم بی نتیجه تمام شد و پیام اصلی ماجرا به خوبی منتقل نشد. علاوه بر این مسائل؛ خوانش داستان که بی روح، خشک و خیلی تند بود کیفیت کار را پایین آورده بود به طوریکه خسته کننده و غیر قابل فهم بود. در کل من از کیفیت داستان و گوینده اثر راضی نبودم.
داستان از لحاظ محتوا اجتماعی _ روانشناسی بود و موضوع خوبی داشت اما نوشته داستان پر از خطاهای پر رنگ ادبی بود مثل استفاده از جملات کوتاه و فعلهای پیاپی و..... پایان داستان هم بی نتیجه تمام شد و پیام اصلی ماجرا به خوبی منتقل نشد. علاوه بر این مسائل؛ خوانش داستان که بی روح، خشک و خیلی تند بود کیفیت کار را پایین آورده بود به طوریکه خسته کننده و غیر قابل فهم بود. در کل من از کیفیت داستان و گوینده اثر راضی نبودم.