نظر سهیل سیدغفوری برای کتاب وسایلی که همراهشان بود

وسایلی که همراهشان بود
سهیل سیدغفوری
۱۴۰۱/۱۱/۱۴
30
نویسنده خیلی از کتاب اوریانا فالاچی تاثیر گرفته و سعی دارد ثابت کند سربازهای آمریکایی در ویتنام چه برههای معصومی بودند و خیلی بعید است که در ویتنام جنگیده باشد! مخصوصا وقتی سعی میکنند وارد یک تونل ویت کنگ شوند که تقریبا مثل این است که کسی کلهاش را وارد لوله توپ دشمن کند تا ببیند آن تو چه خبر است! اتفاقا من برای آمریکاییها خیلی احترام قائلم منتهی تصاویر این کتاب واقعا تصویر عادلانهای از ویتنام نمیدهد هرچند که ویتنام را فرانسویهای نکبت در قابلمه آمریکا گذاشتند وگرنه آمریکا ربطی یه ویتنام نداشت و این کشور در اصل مستعمره فرانسه بود. کتاب پر است از کلمات و انتخابهای اشتباه مثل جنگال برای لباس استتار که اصلا این معنی را نمیدهد یاام شانزده گاز انداز!!! هرکسی گازانداز دیده به من بگوید چیست چونام شانزده به غیر از گلوله قادر یه پرتاب نارنجک تفنگی هم هست که ظاهرا اینجا گازانداز شده و لحن و لهجه سربازها هم چیز غریبی است مثل بچه شیطنت کرده! این جمله؟ را آخرین بار کی شنیدید که در دهان سربازها گذاشتید؟! نویسنده خودش را کشته تا عمیق بنویسد و حاصل کار تصاویر مضحکی مثل آسمان صورتی که رفته رفته بنفش میشد تا مثلا خواننده بین پوست سالم و صورتی و زخم و ضرب دیدگی و خونمردگی بنفش ارتباط پیدا کند ولی فراموش کرده آسمان صورتی احتمالا در سیاراتی مثل زهره و مریخ پیدا میشود و در کره زمین این رنگ از آسمان فقط در پلنگ صورتی هست. به عنوان یک کتاب خوب در ژانر ضدجنگ کتاب در غرب خبری نیست را ببینید و یک شاهکار ایرانی به نام عقرب روی قطار اندیمشک....
هیچ پاسخی ثبت نشده است.