این کتاب طنز تلخ روزگار ماست
شاید ما طنابی را به دیگری برای گرفتن جانش ندهیم
اما فشارهایی را غیر مستقیم به او وارد میکنیم
صاحب خانهای که اجاره خانهاش را با وجود استطاعت مالی زیاد میکند، دکتری که بیمارش را چون توانایی پرداخت ویزیت را ندارد نمیپذیرد
کودکانی که در خیابانها کار میکنند
و انسانهایی که خوابیدن روی پشت بام و کارتن بخشی از زندگی شان شده و هزاران و دیگر
شاید در دنیا زندگی میکنیم که مغازهای تحت این عنوان وجود نداشته باشد اما غیر مستقیم انسانها را به نامیدی و فشار سوق میدهیم ما انسانها با خود هم بی رحمیم چه برسد با حیوانات
در دنیای بی رحم امروزه انسانهایی که از امید حرف بزنند مسخره میشوند اما زندگی در تقابل با امید و ناامیدی چراغ روشن افروز امید را از پس هر صبح میافراشد تا به انسانها بگویید از پس تاریکی شب روشنایی روز نمایان میشود و اگر امروز هیچ هستی فردا میتوانی همه چیز شوی و به تمام ارزوهایت جامه عمل بپوشانی
شاید ما طنابی را به دیگری برای گرفتن جانش ندهیم
اما فشارهایی را غیر مستقیم به او وارد میکنیم
صاحب خانهای که اجاره خانهاش را با وجود استطاعت مالی زیاد میکند، دکتری که بیمارش را چون توانایی پرداخت ویزیت را ندارد نمیپذیرد
کودکانی که در خیابانها کار میکنند
و انسانهایی که خوابیدن روی پشت بام و کارتن بخشی از زندگی شان شده و هزاران و دیگر
شاید در دنیا زندگی میکنیم که مغازهای تحت این عنوان وجود نداشته باشد اما غیر مستقیم انسانها را به نامیدی و فشار سوق میدهیم ما انسانها با خود هم بی رحمیم چه برسد با حیوانات
در دنیای بی رحم امروزه انسانهایی که از امید حرف بزنند مسخره میشوند اما زندگی در تقابل با امید و ناامیدی چراغ روشن افروز امید را از پس هر صبح میافراشد تا به انسانها بگویید از پس تاریکی شب روشنایی روز نمایان میشود و اگر امروز هیچ هستی فردا میتوانی همه چیز شوی و به تمام ارزوهایت جامه عمل بپوشانی