داستان غم انگیزی بود داستان دربارهی دختری به نام سادی بود که خواهرش متی به طرز عجیبی کشته شده بود و سادی ناپدید شده بود
داستان در بارهی مشکلات نوجونها و بچهها بود
بچههای که محبت مادر و پدری نمیبینن و در کودکی مورد ازار جنسی. قرار میگیرن
سادی عاشق خواهرش متی بود تمام زندگی شو وقف متی کرد از محبت از کار کردن و عشق دادن و بخاطر اون و رنجهای که کشیده بود دنبال قاتل خواهرش میگشت اونم تنهایی بدون اب و غذا و خواب با کلی زخم و ناراحتی اخرشم طرف و پیدا کرد و یه چاقو بهش وارد کرد و در اثر عفونت چاقو اون مرد فوت کرد ولی سادی نه جنازه ش پیدا شد نه خودش
و واقعا چقدر درد ناک که کودکانی مورد آزار جنسی قرار میگیرن و تا ابد با این درد زندگیمیکنن
داستان در بارهی مشکلات نوجونها و بچهها بود
بچههای که محبت مادر و پدری نمیبینن و در کودکی مورد ازار جنسی. قرار میگیرن
سادی عاشق خواهرش متی بود تمام زندگی شو وقف متی کرد از محبت از کار کردن و عشق دادن و بخاطر اون و رنجهای که کشیده بود دنبال قاتل خواهرش میگشت اونم تنهایی بدون اب و غذا و خواب با کلی زخم و ناراحتی اخرشم طرف و پیدا کرد و یه چاقو بهش وارد کرد و در اثر عفونت چاقو اون مرد فوت کرد ولی سادی نه جنازه ش پیدا شد نه خودش
و واقعا چقدر درد ناک که کودکانی مورد آزار جنسی قرار میگیرن و تا ابد با این درد زندگیمیکنن