این کتاب بسیار عمیق و با ارزش بود...
در این کتاب جف فاستر انسان را به اقیانوس تشبیه میکند و تمامی احساسات، افکار، و اتفاقات و همچیز مرتبط با انسان را به موجهای اقیانوس تشبیه میکند..
و نتیجه گیری میکند تمامی احساسات و اتفاقات زندگی چه منفی و چه مثبت آسیبی به اقیانوس که همان انسان هست نمیزند...
انسان اگر درک کند احساساتی مثل نا امیدی.. تنهایی.. شکست. بدبختی و... همه اینها اجازه حضور در دریای وجود ما را دارند.. و دیگر هنگام بروز همیچین احساساتی شما لازم نیست با آن بجنگی.. بلکه میتوانی این احساسات به اصطلاح منفی را همانجور که هستن بپذیری.. به تعبیر من هنگامی که احساس شکست کردی ببین این حس را بپذیر وقبول کن این حس اجازه داره در تو شکل بگیره و هیچ اشکالی نداره...
من خودم وقتی این کارو کردم حس عجیبی بهم داد یعنی با حال بد خودم آشتی کردم... حسش مثل این بود که یه پسر بچه شیطون که همه طردش کردن رو در آغوش بگیری... احساساتی هستن که ما برچسب منفی به آنها زدیم و با آن میجنگیم در صورتی که همین جنگ با آن باعث بیشتر اذیت شدن ما میشود
در این کتاب جف فاستر انسان را به اقیانوس تشبیه میکند و تمامی احساسات، افکار، و اتفاقات و همچیز مرتبط با انسان را به موجهای اقیانوس تشبیه میکند..
و نتیجه گیری میکند تمامی احساسات و اتفاقات زندگی چه منفی و چه مثبت آسیبی به اقیانوس که همان انسان هست نمیزند...
انسان اگر درک کند احساساتی مثل نا امیدی.. تنهایی.. شکست. بدبختی و... همه اینها اجازه حضور در دریای وجود ما را دارند.. و دیگر هنگام بروز همیچین احساساتی شما لازم نیست با آن بجنگی.. بلکه میتوانی این احساسات به اصطلاح منفی را همانجور که هستن بپذیری.. به تعبیر من هنگامی که احساس شکست کردی ببین این حس را بپذیر وقبول کن این حس اجازه داره در تو شکل بگیره و هیچ اشکالی نداره...
من خودم وقتی این کارو کردم حس عجیبی بهم داد یعنی با حال بد خودم آشتی کردم... حسش مثل این بود که یه پسر بچه شیطون که همه طردش کردن رو در آغوش بگیری... احساساتی هستن که ما برچسب منفی به آنها زدیم و با آن میجنگیم در صورتی که همین جنگ با آن باعث بیشتر اذیت شدن ما میشود