با خودش فکر کرد: «جای شکرش باقی است که هنوز چیزی برای آرزو کردن دارم. اگر همهچیز مطابق خواستههایم بود حتماً افسردهتر میشدم. اما حالا که از نبودن خواهرم افسوس میخورم میفهمم که چهقدر میشود آرزو داشت و با امید به رسیدن آنها از زندگی لذت برد. برنامهای که همهچیزش مطابق میل آدم باشد هیچوقت عملی نمیشود. و افسردگی را با کنار زدن تدریجی تکتک ناراحتیها میشود برطرف کرد.»
جملات قشنگ و آموزنده در کتاب بود اما خیلی حرکات و جملات خاله زنکی هم از زبان شخصیتهای داستان بیان شده بود. نقطه اوج داستان به نظرم خواستگاری دارسی از الیزابت بود.
در ابتدای داستان تعدد شخصیتها مخاطب رو گیج میکنه اما بعد از مدتی که باشخصیتها آشنا بشه داستان جذابتر میشه.
این بار دوم بود کتاب رو میخوندم فیلمش رو هم دیدم و به نظرم قشنگ بود اما به نظرم اینکه از داستان خوشتون بیاد یا نه مقدار زیادی به
سلیقه تون بستگی داره.
جملات قشنگ و آموزنده در کتاب بود اما خیلی حرکات و جملات خاله زنکی هم از زبان شخصیتهای داستان بیان شده بود. نقطه اوج داستان به نظرم خواستگاری دارسی از الیزابت بود.
در ابتدای داستان تعدد شخصیتها مخاطب رو گیج میکنه اما بعد از مدتی که باشخصیتها آشنا بشه داستان جذابتر میشه.
این بار دوم بود کتاب رو میخوندم فیلمش رو هم دیدم و به نظرم قشنگ بود اما به نظرم اینکه از داستان خوشتون بیاد یا نه مقدار زیادی به
سلیقه تون بستگی داره.