این کتاب درمورد زنی است که در زندگی خود با وجود داشتن همسر ودو فرزند وزندگی خوب خانوادگی دچاردر گیریهای روحی وعاطفی میشود و با شروع یه رابطه احساسی و تمرکز بر این حالت درونی خود
کم کم از شوهر و فرزندان خود جدا و به فکر این حالت درونی خود و عشق جدیدش میافتد و با وجود این که جسمش را در اختیار فرد دیگری میگذارد اما روحش اغنا نمی شود و با دیدن مجدد رابرت که در او این انقلاب درونی را ایجاد کرده بود بدون گرفتن کام دل از او، تصمیم به فنای خودمی گیرد
این کتاب خیلی ظریف به مساله نقش زن و مادر بودن میپردازد مخصوصا وقتی مادر باشی و دارای روح انسانی نمیتوانی خیانت کنی
واقعا مادر بودن و خیانت باهم دریک قاب نمیگنجد
و چه ارزشمند است که مادر باشی و به دنبال هوای دلت نروی
و متاسفانه دنیای امروز با این قبیل مشکلات خانوادگی و زنا شویی و احساسی و عاطفی بسیار دست به گریبان است و چه بسیارند خاتوادههایی که به علت عدم پایبندی به اخلاق دچار فروپاشی و مرگ تدریجی رویا هایشان شده و از خانواده چیزی جز یک چار دیواری باقی نمانده
ای کاش کلماتی که در متن شماره میخورند در پا -ورقی همان صفحه برای مطالعه باشد نه در پایان کتاب
کم کم از شوهر و فرزندان خود جدا و به فکر این حالت درونی خود و عشق جدیدش میافتد و با وجود این که جسمش را در اختیار فرد دیگری میگذارد اما روحش اغنا نمی شود و با دیدن مجدد رابرت که در او این انقلاب درونی را ایجاد کرده بود بدون گرفتن کام دل از او، تصمیم به فنای خودمی گیرد
این کتاب خیلی ظریف به مساله نقش زن و مادر بودن میپردازد مخصوصا وقتی مادر باشی و دارای روح انسانی نمیتوانی خیانت کنی
واقعا مادر بودن و خیانت باهم دریک قاب نمیگنجد
و چه ارزشمند است که مادر باشی و به دنبال هوای دلت نروی
و متاسفانه دنیای امروز با این قبیل مشکلات خانوادگی و زنا شویی و احساسی و عاطفی بسیار دست به گریبان است و چه بسیارند خاتوادههایی که به علت عدم پایبندی به اخلاق دچار فروپاشی و مرگ تدریجی رویا هایشان شده و از خانواده چیزی جز یک چار دیواری باقی نمانده
ای کاش کلماتی که در متن شماره میخورند در پا -ورقی همان صفحه برای مطالعه باشد نه در پایان کتاب