به نظرم تا اینجا بین تموم رمانایی که خوندم هم قشنگتر بود هم محتوا جالب تری داشت.
ولی ازونجایی که نگاه منتقدانه دارم همیشه به رمانا میخوام بگم کل محتوا با نتیجهای که نویسنده در آخر گرفته بود متفاوت بود.
انتهای هر تصمیمی رو دیدن و تجربه کردن کاملا روی اون تصمیم تاثیر داره،
نورا نتایج تموم تصمیماشو دیده بود و تازه دلش میخواست زندگی کنه؟ چندین زندگی رو تجربه کرده بود حتی اونایی که اهداف خودش بودن ولی خوشش نیومده بود.
تو دنیایی که تو در روز ممکنه ۱۰۰ تا تصمیم بگیری ممکنه تورو به تباهی بکشونن بدون اینکه بدونی.
نظرم اینه که هیچوقت نمیشه با همچین داستانی درد زیستن رو کم کرد…
چون تو زندگی ثانیه به ثانیه ممکنه برانکه حسرت نداشته باشی تصمیمایی بگیری که هر لحظه حاضر باشی بمیری ولی تو اون زندگی نباشی…
ولی ازونجایی که نگاه منتقدانه دارم همیشه به رمانا میخوام بگم کل محتوا با نتیجهای که نویسنده در آخر گرفته بود متفاوت بود.
انتهای هر تصمیمی رو دیدن و تجربه کردن کاملا روی اون تصمیم تاثیر داره،
نورا نتایج تموم تصمیماشو دیده بود و تازه دلش میخواست زندگی کنه؟ چندین زندگی رو تجربه کرده بود حتی اونایی که اهداف خودش بودن ولی خوشش نیومده بود.
تو دنیایی که تو در روز ممکنه ۱۰۰ تا تصمیم بگیری ممکنه تورو به تباهی بکشونن بدون اینکه بدونی.
نظرم اینه که هیچوقت نمیشه با همچین داستانی درد زیستن رو کم کرد…
چون تو زندگی ثانیه به ثانیه ممکنه برانکه حسرت نداشته باشی تصمیمایی بگیری که هر لحظه حاضر باشی بمیری ولی تو اون زندگی نباشی…