بهرام صادقی ناشناخته نیست، اما با این جمله در ابتدای این داستان کوتاه و خوشحوان میخکوبت میکند: «در ساعت یازده شب چهارشنبه آن هفته، جن در آقای مودت حلول کرد.»
و بعد هرچه جلوتر میروی شخصیتهای غریب این داستان غریبتر میشوند و حرفهایشان به گوش آشناتر.
انجا که حاتم که هم شیپور مرگ میزند، هم نامیراست، و هم تنها از ندانستن میگوید. انجا که انسانها را بخاطر طمع زندگی و باروری بیشتر تمسخر میکند. و خلاصه انجا که زمینی بودن و هبوط را بهجای اتصال به آسمان تمسخر میکند.
اما دیگری هم هست که با صدای دیگری در درونش گناه میکند.
ناظر و همراهش را لال میکند تا از او درباره گناهانش نشنود و چند تن دیگر که این روایت اصلی را کامل میکنند.
کتاب ملکوت خواندنی بود و سختتر شنیدنی. چرا که خواندنش دقت میخواست. دقت در کلمات و جملاتی که هرکدام مانند یک کلید داستان را پیش میبرد.
قران و انجیل در کنار مولانا آغازگران هربخشند در این کتاب که روایت انسانند و تحسینکنندگان رستاخیز. رستاخیزی که...
درباره این کتاب کوتاه زیاد میشود نوشت، اما اگر به خواندن کتابهای با درونمایه فلسفی و اگزیستانس علاقمندید خواندن یا شنیدنش تجربه متفاوتیست که حتما میارزد.
و بعد هرچه جلوتر میروی شخصیتهای غریب این داستان غریبتر میشوند و حرفهایشان به گوش آشناتر.
انجا که حاتم که هم شیپور مرگ میزند، هم نامیراست، و هم تنها از ندانستن میگوید. انجا که انسانها را بخاطر طمع زندگی و باروری بیشتر تمسخر میکند. و خلاصه انجا که زمینی بودن و هبوط را بهجای اتصال به آسمان تمسخر میکند.
اما دیگری هم هست که با صدای دیگری در درونش گناه میکند.
ناظر و همراهش را لال میکند تا از او درباره گناهانش نشنود و چند تن دیگر که این روایت اصلی را کامل میکنند.
کتاب ملکوت خواندنی بود و سختتر شنیدنی. چرا که خواندنش دقت میخواست. دقت در کلمات و جملاتی که هرکدام مانند یک کلید داستان را پیش میبرد.
قران و انجیل در کنار مولانا آغازگران هربخشند در این کتاب که روایت انسانند و تحسینکنندگان رستاخیز. رستاخیزی که...
درباره این کتاب کوتاه زیاد میشود نوشت، اما اگر به خواندن کتابهای با درونمایه فلسفی و اگزیستانس علاقمندید خواندن یا شنیدنش تجربه متفاوتیست که حتما میارزد.