نظر محمدرضا برای کتاب سقوط مرگبار 1: باران سیاه

سقوط مرگبار 1: باران سیاه
محمدرضا
۱۴۰۱/۰۵/۰۲
486
این کتاب فوق العاده بود. در این کتاب آینده زمین به تصویر کشیده شده است و دنیا به قدری تغییر کرده است که دیگر نمیشود خوب را از بد و دشمن را از دوست تشخیص داد. نویسنده به خوبی توانسته داستان را فضا سازی کند تا خواننده بتواند به طور دقیق و جزئی داستان را درک کند و از آن لذت ببرد. در ابتدا شخصی به نام کرادن که او را رییس خطاب میکنند قصد خود کشی دارد اما یکی از دوستانش به نام دراسول او را نجات میدهد و از دست کسانی که به آنها خیانت کرده آمد فرار میکنند. در مسیر فرار اتفاقات زیادی برایشان میافتد و با افراد زیادی سر و کله میزند و سعی میکنند تا جان خود را نجات دهند و به پناهگاه برسند. در راه به زنی به نام سامیرانا بر میخورند و او نیز همراه آنها میشود. در راه با یک شکارچی معامله میکنند تا راه را به آنها نشان دهد. البته لایه ازون از بین رفته و نمیشود بیش از یک روز زیر نور آفتاب دوام آورد. آنها بسیاری از هیولاها و جهش یافتهها را از پیش رو بر میدارند و هر لحظه به سمت مقصد نزدیک تر میشوند. سر انجام وقتی به شهر رباتها میرسند ارباب کرادن با حساب و کتاب هایش پی میبرد که دراسول به او خیانت کرده و به همین دلیل از شهر رباتها بر خلاف اینکه از او استقبال زیادی به عمل آمده بود بیرون آمد و سامیرانا را دید که در توفان و میان گرد و خاک راه میرود اما کرادن به قدری عصبانی است که به او توجهی نمیکند و راه خودش را در پیش میگیرد. در کل این کتاب بسیار بی نظیر بود، بعد از اتمام این کتاب توصیه میکنم حتما جلد دوم را هم مطالعه کنید.
طاهر
۱۴۰۳/۰۲/۲۳
راستش الانم تشخیص خوب و بد خیلی سخته