نظر فرشید هوشمند برای کتاب کوردل

کوردل
امین ابراهیمی
۱۳۹۶/۱۲/۲۱
با درود
از شما جناب هوشمند عزیز متشکرم هم برای لطفی که نسبت به من داشته اید و هم بابت کتابهای مفیدی که زحمت معرفی آنها را کشیده اید. حتما به این نکته توجه دارید که هنر فراتر از محدودیتهایی است که اکثر ما برای آن در نظر میگیریم و این نکته نباید از چشم دور شود که نقطه اوج هنر همواره در جایی اتفاق خواهد افتاد که به آن پر و بال بدهیم. فراموش نفرمایید که اگر نویسنده داستانش را صرفا بر اساس اصول داستان نویسی شخص خاصی بنویسد آنچه بدست خواهد آمد دیگر داستان او نخواهد بود بلکه تقلیدی کورکورانه از اصول داستان نویسی آن شخص خاص است اما موضوعی متفاوت و... پس توصیه میکنم که گنج نوآوری را از خودمان نگیریم، و من شدیدا معتقد هستم که هر نویسندهای باید بر شیوه خویش جهان داستانهای خودش را خلق بکند و این زیباست. اما برای توضیح بیشتر هم باید بگویم که با وجود همه این موارد که مطرح کرده بودید آغازش داستان در کتاب کوردل به شکل مرموز یا (mystery) میباشد که همانطور که همه ما میدانیم در این گونه از آغازها چیز خاصی از داستان بروز نمیکند بلکه اشاره به اتفاقاتی دارد که قرار است در داستان رخ بدهند در چنین آغازی نکته مرموز باید بخشی از داستان باشد و به صورت ظریفی بیان گردد که در بخش آغازین این کتاب تمام این موارد را شاهد هستیم اما در ادامه از آنجائیکه این یک مجموعه چند جلدی میباشد هر جلد آن مسلما میانه داستان را دارد اما در مورد پایان داستان به این شکل است که در هر جلد داستان مربوط به آن جلد در همان جلد دارای پایان داستان میباشد اما داستان کلی این مجموعه چند جلدی مسلما دارای پایان داستان در انتهای جلد پایانی خواهد بود. که بنده مطمئن هستم جناب هوشمند عزیز در صورت مطالعه کامل حتما این موضوع را شاهد خواهید بود. اما ورود سهراب که شخصیت اصلی و نقش اول این داستان است کمی جلوتر از این آغازش داستان اتفاق میافتد که در این بخش شاهد فضا سازی داستان با حضور نقش اول داستان یا همان سهراب هستیم، البته مطمئن هستم که قطعا جناب هوشمند عزیز شما هم با مطالعه کتاب روح سرداب (کتاب سوم از فصل اول این مجموعه چند جلدی) و همینطور نسخه نمونه کتاب کوردل متوجه این موضوع شده اید که سهراب خودش نقش اول داستان است و نه یک شخصیت وارد شده به داستان در کنار نقش اول آن. به هر حال با این توضیح مشکل شخصیت پردازی در داستان هم که پیش از این مطرح نموده اید نیز حل خواهد شد. اما سوالی که پیش میآید این است که چرا در ابتدا جلد سوم (کتاب روح سرداب) از این مجموعه را مطالعه کرده اید و پس از آن برای مطالعه جلد اول یعنی کتاب کوردل تصمیم گرفته اید؟! مسلما مطالعه داستان از جلد اول آن بر جذابیت مطالعه آن خواهد افزود و در توضیح بیشتر این مجموعه همانطور که قبلا هم در نظرات قبلی بیان کردهام باید بگویم که در حال حاضر فصل یک این مجموعه چند جلدی با عنوان کلی کوردل در چهار جلد با عناوین: کتاب اول: کوردل، کتاب دوم: بر وزن یک روح، کتاب سوم: روح سرداب و کتاب چهارم: عدالت آتش بصورت نسخه الکترونیک انتشار یافته است. اما در ادامه باید بگویم که کتاب اول از فصل اول این مجموعه چند جلدی با عنوان کوردل از ساختار جملاتی متفاوت تر از حالت عادی بهره میبرد که علاوه بر نزدیکی به گفتگوهای عامیانه از ساختار خاصی هم برخوردار است که البته ناگفته نماند که این ساختار جملات در طول داستان در فصل اول ادامه مییابد اما در ادامه و جلدهای بعد این ساختار جملات به تدریج کم رنگ تر شده تا در جلد چهارم یعنی عدالت آتش این ساختار شکلی متفاوت تر بخود خواهد گرفت، و پس از نگارش این مجموعه آقای شهدادی ناشر این مجموعه و همینطور سرکار خانم طلوعی ویراستار آن تاکید بر حفظ ساختار جملات با وضعیت موجود آن داشتهاند و بکار بردن جملات به این شکل امری آگاهانه بوده است.
امیدوارم جناب هوشمند عزیز همواره و در تمام مراحل زندگی موفق باشید
از شما جناب هوشمند عزیز متشکرم هم برای لطفی که نسبت به من داشته اید و هم بابت کتابهای مفیدی که زحمت معرفی آنها را کشیده اید. حتما به این نکته توجه دارید که هنر فراتر از محدودیتهایی است که اکثر ما برای آن در نظر میگیریم و این نکته نباید از چشم دور شود که نقطه اوج هنر همواره در جایی اتفاق خواهد افتاد که به آن پر و بال بدهیم. فراموش نفرمایید که اگر نویسنده داستانش را صرفا بر اساس اصول داستان نویسی شخص خاصی بنویسد آنچه بدست خواهد آمد دیگر داستان او نخواهد بود بلکه تقلیدی کورکورانه از اصول داستان نویسی آن شخص خاص است اما موضوعی متفاوت و... پس توصیه میکنم که گنج نوآوری را از خودمان نگیریم، و من شدیدا معتقد هستم که هر نویسندهای باید بر شیوه خویش جهان داستانهای خودش را خلق بکند و این زیباست. اما برای توضیح بیشتر هم باید بگویم که با وجود همه این موارد که مطرح کرده بودید آغازش داستان در کتاب کوردل به شکل مرموز یا (mystery) میباشد که همانطور که همه ما میدانیم در این گونه از آغازها چیز خاصی از داستان بروز نمیکند بلکه اشاره به اتفاقاتی دارد که قرار است در داستان رخ بدهند در چنین آغازی نکته مرموز باید بخشی از داستان باشد و به صورت ظریفی بیان گردد که در بخش آغازین این کتاب تمام این موارد را شاهد هستیم اما در ادامه از آنجائیکه این یک مجموعه چند جلدی میباشد هر جلد آن مسلما میانه داستان را دارد اما در مورد پایان داستان به این شکل است که در هر جلد داستان مربوط به آن جلد در همان جلد دارای پایان داستان میباشد اما داستان کلی این مجموعه چند جلدی مسلما دارای پایان داستان در انتهای جلد پایانی خواهد بود. که بنده مطمئن هستم جناب هوشمند عزیز در صورت مطالعه کامل حتما این موضوع را شاهد خواهید بود. اما ورود سهراب که شخصیت اصلی و نقش اول این داستان است کمی جلوتر از این آغازش داستان اتفاق میافتد که در این بخش شاهد فضا سازی داستان با حضور نقش اول داستان یا همان سهراب هستیم، البته مطمئن هستم که قطعا جناب هوشمند عزیز شما هم با مطالعه کتاب روح سرداب (کتاب سوم از فصل اول این مجموعه چند جلدی) و همینطور نسخه نمونه کتاب کوردل متوجه این موضوع شده اید که سهراب خودش نقش اول داستان است و نه یک شخصیت وارد شده به داستان در کنار نقش اول آن. به هر حال با این توضیح مشکل شخصیت پردازی در داستان هم که پیش از این مطرح نموده اید نیز حل خواهد شد. اما سوالی که پیش میآید این است که چرا در ابتدا جلد سوم (کتاب روح سرداب) از این مجموعه را مطالعه کرده اید و پس از آن برای مطالعه جلد اول یعنی کتاب کوردل تصمیم گرفته اید؟! مسلما مطالعه داستان از جلد اول آن بر جذابیت مطالعه آن خواهد افزود و در توضیح بیشتر این مجموعه همانطور که قبلا هم در نظرات قبلی بیان کردهام باید بگویم که در حال حاضر فصل یک این مجموعه چند جلدی با عنوان کلی کوردل در چهار جلد با عناوین: کتاب اول: کوردل، کتاب دوم: بر وزن یک روح، کتاب سوم: روح سرداب و کتاب چهارم: عدالت آتش بصورت نسخه الکترونیک انتشار یافته است. اما در ادامه باید بگویم که کتاب اول از فصل اول این مجموعه چند جلدی با عنوان کوردل از ساختار جملاتی متفاوت تر از حالت عادی بهره میبرد که علاوه بر نزدیکی به گفتگوهای عامیانه از ساختار خاصی هم برخوردار است که البته ناگفته نماند که این ساختار جملات در طول داستان در فصل اول ادامه مییابد اما در ادامه و جلدهای بعد این ساختار جملات به تدریج کم رنگ تر شده تا در جلد چهارم یعنی عدالت آتش این ساختار شکلی متفاوت تر بخود خواهد گرفت، و پس از نگارش این مجموعه آقای شهدادی ناشر این مجموعه و همینطور سرکار خانم طلوعی ویراستار آن تاکید بر حفظ ساختار جملات با وضعیت موجود آن داشتهاند و بکار بردن جملات به این شکل امری آگاهانه بوده است.
امیدوارم جناب هوشمند عزیز همواره و در تمام مراحل زندگی موفق باشید
نکتهی اول اینکه متاسفانه ترغیب به خرید نسخهی کامل نشدم و این دیدگاه فقط مبتنی بر مطالعهی نسخهی نمونه است.
نکتهی دوم تبریک به جناب ابراهیمی و تمام نویسندگانی است که جرات و جسارت ورود به ژانر وحشت/ تخیلی که در ادبیات داستانی ما بسیار مهجور مانده است تبریک میگویم و امیدوارم اگر ایشان یا طرفدارانشان این دیدگاه را مطالعه کردند، کامنتهای من را به عنوان توصیههایی برای بهبود ببینند و دلخور نشوند.
نقاط قوت:
۱) جسارت نویسنده برای ورود به ژانر جدید
۲) ایده داستانی جالب است و پتانسیل خوبی دارد.
فرصتهای بهبود:
۱) نگارش نثر از لحاظ ادبی بسیار ضعیف است و جای بهبود دارد؛ به جای جملهی "بستن زخمهایم کار چه شخصی بود؟" خیلی راحت میتوانستند بنویسند: "چه کسی زخمهایم را بسته بود؟"؛ جای جای متن پر است از ایرادت نگارشی آزار دهنده که عامل اصلی تصمیم من بر عدم مطالعهی ادامهی داستان بود. به نویسندگان گرامی توصیه میکنم یا اصول نگارش فارسی را مجدداً مطالعه فرمایند یا داستانهایشان را از فیلتر یک ویراستار حرفهای بگذرانند.
همچنین مطالعهی کتاب On Writing اثر استیون کینگ، نویسندهی معروف ژانر وحشت را به تمام نویسندگانی که علاقه مند به فعالیت در این حوزه هستند، توصیه میکنم.
۲) اصول آغازش داستان رعایت نشده، در خصوص میانه و پایان مطلبی نمیگویم چرا که کتاب را کامل نخوانده ام. مراجعه کنید به کتاب خوب Beginnings, middles and ends اثر نانسی کرس.
۳) شخصیت پردازی ایراد دارد، سهراب یکدفعه وسط داستان میافتد، آنهم در زمانی که خود نقش اول داستان هنوز معرفی نشده، شخصیت پردازی یکی از مهمترین اصول داستان نویسی است و نویسنده باید شخصیتها به ویژه شخصیت اول را طوری معرفی کند که خواننده به سرنوشت او علاقه مند شود یا حتی بهتر، خودش را جای او بگذارد. کتاب writing fiction for dummies که اگر اشتباه نکنم به "نویسندگی به زبان آدمیزاد" ترجمه شده در این خصوص حرفهایی برای گفتن دارد.
پاینده باشید.