کتاب همانطور که در قسمت معرفی در موردش توضیح داده شده در مورد آزار و تجاوز جنسی در کودکی هست
اما در اینجا متاسفانه با پدیدهی کلی کودک آزاری مواجهیم.
بزرگترهایی که که خودشون در تلهی بی ارزشی دارن دست و پا میزنن و کودک بی نوا رو هم وارد این سیکل معیوب میکنن.
ترس از رهاشدگی، به دنبال جلب محبت بودن و وابستگی بیمارگونهی شخصیت اصلی داستان به همون بزرگترهایی که تصور میکنه میتونن نجات دهنده ش باشن در حالی که به بدترین شکل از سمت اونها آسیب دیده.
در این داستان فقط بحث آزار جنسی و یا مراقبت از کودکان مطرح نیست بلکه جبر محیطی و فرهنگی و خانوادگی حاکم بر زندگی خورشید از اون یه قربانی واقعی ساخته.
(افسردگی، پرخاشگری، نداشتن مهارتهای ارتباطی با همسر، عدم مدیریت بحرانهای زندگی و.....) همگی از دستاوردهای بودن در چنین خانوادهای ست و البته آزار جنسی اون در خردسالی مزید بر علت شده.
نویسنده قلم توانایی داره و به خوبی محیط زندگی و حالات روانی شخصیتهای کتاب رو توصیف میکنه و همین باعث میشه پا به پای خورشید اشک ریخت و رنجهایی که از طرف بزرگترهای ناآگاه بهش تحمیل میشد رو حس کرد.
امیدوارم روزی برسه که رشد و پیشرفت فکری در جامعه به جایی برسه که شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
افراد با اختلالات روانی وجود دارن اما میشه با آگاهی بخشیدن به خانوادهها از بسیاری از فجایع پیشگیری کرد.
اما در اینجا متاسفانه با پدیدهی کلی کودک آزاری مواجهیم.
بزرگترهایی که که خودشون در تلهی بی ارزشی دارن دست و پا میزنن و کودک بی نوا رو هم وارد این سیکل معیوب میکنن.
ترس از رهاشدگی، به دنبال جلب محبت بودن و وابستگی بیمارگونهی شخصیت اصلی داستان به همون بزرگترهایی که تصور میکنه میتونن نجات دهنده ش باشن در حالی که به بدترین شکل از سمت اونها آسیب دیده.
در این داستان فقط بحث آزار جنسی و یا مراقبت از کودکان مطرح نیست بلکه جبر محیطی و فرهنگی و خانوادگی حاکم بر زندگی خورشید از اون یه قربانی واقعی ساخته.
(افسردگی، پرخاشگری، نداشتن مهارتهای ارتباطی با همسر، عدم مدیریت بحرانهای زندگی و.....) همگی از دستاوردهای بودن در چنین خانوادهای ست و البته آزار جنسی اون در خردسالی مزید بر علت شده.
نویسنده قلم توانایی داره و به خوبی محیط زندگی و حالات روانی شخصیتهای کتاب رو توصیف میکنه و همین باعث میشه پا به پای خورشید اشک ریخت و رنجهایی که از طرف بزرگترهای ناآگاه بهش تحمیل میشد رو حس کرد.
امیدوارم روزی برسه که رشد و پیشرفت فکری در جامعه به جایی برسه که شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
افراد با اختلالات روانی وجود دارن اما میشه با آگاهی بخشیدن به خانوادهها از بسیاری از فجایع پیشگیری کرد.