داستانش رو دوست داشتم.. از غرور آدما موقع ابراز نکردن عشقشون متنفرم ولی در کل نتیجه خوبی داشت و اینکه همه به عشقهای راستینشون رسیدن خوشحالم.. نه مثله داستانهای ایرانی که تا میفهمن طرف یکی رو دوست داره زمین و زمان رو بهم میبافن تا به عشقش نرسه:-\ الهی همه عشقها واقعی باشن و زود زود به وصال برسن;-) راستی اونجا که جوسی اون اوپال خالدار رو به ایزا داد خیلی حرصم در اومد:-\ اگه من جای جسیکا بودم همونجا ایزا رو دو نصف میکردم:O والا:-| موفق باشین<3
ولی در کل نتیجه خوبی داشت و اینکه همه به عشقهای راستینشون رسیدن خوشحالم.. نه مثله داستانهای ایرانی که تا میفهمن طرف یکی رو دوست داره زمین و زمان رو بهم میبافن تا به عشقش نرسه:-\ الهی همه عشقها واقعی باشن و زود زود به وصال برسن;-)
راستی اونجا که جوسی اون اوپال خالدار رو به ایزا داد خیلی حرصم در اومد:-\ اگه من جای جسیکا بودم همونجا ایزا رو دو نصف میکردم:O والا:-|
موفق باشین<3