خیلی خوب ولی چند تا نکته هست اول اینکه پذیرش تشکیل دنیای موازی براساس تصمیم هر کسی کمی مشکل راستش ذهن در برابر پذیرشش مقاومت میکنه بهتر بود از دنیاهای موازی ک هر فرد شخصیت جداگانه داره یاد بشه
چون براساس این نوشته هرلحظه داره دنیای موازی تشکیل میشه ک قاعدتا این دنیاها باهم تضاد پیدا میکنن نسبت به شخصیت افراد مختلف با هم و تصمیمات متنوعی ک این افراد اتخاذ میکنن
دوم هم توقع از رمان تو جلد دو این هست ک شخصیت زایراس الان ک تونسته خودش رو پیدا کنه نسبت ب جلد یک ک نمیدونست کی هست و فراموشی داشت قوی تر و پخته تر عمل کنه ولی حدود نود وهشت درصد از مواقع زایراس تصمیمی ک افراد دیگه براش میگیرن رو انجام میده و اصلا استقلال رای نداره
سوم حس گنگی و فراموشی ک زایراس داره نسبت ب شناسایی اطرافیانش. حتی اگر کرادن هم کهی رباته کمکش نکنهی ادم هم انقد زود همه چیز یادش نمیره ما خیلی جاها از داستان میخونیم کی نفر رو دید ک براش اشنا بود...
ولی درنهایت بسیار زیبا ودلنشین بود و از خوندش لذت بردم ب امید موفقیتهای بزرگتر برای شما
چون براساس این نوشته هرلحظه داره دنیای موازی تشکیل میشه ک قاعدتا این دنیاها باهم تضاد پیدا میکنن نسبت به شخصیت افراد مختلف با هم و تصمیمات متنوعی ک این افراد اتخاذ میکنن
دوم هم توقع از رمان تو جلد دو این هست ک شخصیت زایراس الان ک تونسته خودش رو پیدا کنه نسبت ب جلد یک ک نمیدونست کی هست و فراموشی داشت قوی تر و پخته تر عمل کنه ولی حدود نود وهشت درصد از مواقع زایراس تصمیمی ک افراد دیگه براش میگیرن رو انجام میده و اصلا استقلال رای نداره
سوم حس گنگی و فراموشی ک زایراس داره نسبت ب شناسایی اطرافیانش. حتی اگر کرادن هم کهی رباته کمکش نکنهی ادم هم انقد زود همه چیز یادش نمیره ما خیلی جاها از داستان میخونیم کی نفر رو دید ک براش اشنا بود...
ولی درنهایت بسیار زیبا ودلنشین بود و از خوندش لذت بردم ب امید موفقیتهای بزرگتر برای شما